گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر اثنی عشری
جلد چهاردهم
65 ... «( التکویر ) » سوره هشتاد و یکم




اشاره
سوره کوّرة- این سوره را سورة التکویر نیز گویند و در مکّه نازل شده.
عدد آیات- بیست و نه.
عدد کلمات- یکصد و چهار.
عدد حروف- چهار صد و بیست و پنج.
صفحه 65 از 252
ثواب تلاوت این سوره در سوره سابقه مذکور شد. عبد اللّه عمر روایت نموده که حضرت فرمود هر که دوست دارد بنگرد به روز
و روایتی از حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم «1» . قرائت نماید « إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ » . قیامت یعنی احوال آن را معاینه ببیند
این پنج سوره مرا پیر گردانید. یعنی اگر :« شیّبتنی سورة هود و الواقعۀ و المرسلات و عمّ یتسائلون و اذا الشّمس کوّرت » : است فرمود
«2» . آدمی به سبب امري پیر میشد، من از این سورهها پیر میشدم
و به روایت صحیحه ثابت شده که حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام فرمود:
«3» . من در وقتی که آن حضرت را غسل میدادم، در محاسن مبارك او چند موي سفید یافتم و اما موهاي ظاهر او همه سیاه بود
__________________________________________________
. 1) مجمع البیان (چ 1403 هج.)، ج 5 ص 441 )
. 2) مجمع البیان (چ 1403 هج.)، ج 5 ص 441 )
. 3) مجمع البیان، (چ 1403 هج.)، ج 5 ص 441 )
ص: 66
چون حق تعالی ختم سوره عبس نمود به ذکر قیامت و اهوال آن، افتتاح این سوره به ذکر علامات آن فرماید.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
[سوره التکویر ( 81 ): آیه 1] ... ص : 66
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
( إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ ( 1
إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ: زمانی که آفتاب در هم پیچیده شود و نور آن از بساط آفاق زایل گردانند، تا آنکه همه عالم تاریک شود. و
این عبارت است از ازاله جرم آن و اعدام آن، زیرا مادامی که جرم آفتاب باقی است، ضوء آن منبسط است.
[سوره التکویر ( 81 ): آیه 2] ... ص : 66
( وَ إِذَا النُّجُومُ انْکَدَرَتْ ( 2
وَ إِذَا النُّجُومُ انْکَ دَرَتْ: و زمانی که ستارگان تیره شوند. یعنی جرم آنها بینور ماند یا آنکه منتشر و متساقط گردد. مروي است که
«1» . در آنروز آفتاب و ستارگان را در جهنم اندازند تا عبده ایشان بدانند که ایشان سزاواري الوهیت نداشته و معبودان باطل بودهاند
[سوره التکویر ( 81 ): آیه 3] ... ص : 66
( وَ إِذَا الْجِبالُ سُیِّرَتْ ( 3
وَ إِذَا الْجِبالُ سُیِّرَتْ: و آنگاه که کوهها بعد از کنده شدن از زمین روان گردانیده شوند، یا در هوا پراکنده شوند مانند ابر.
__________________________________________________
. 1) منهج الصادقین، (چ سوم- تهران) ج 10 ص 159 )
ص: 67
[سوره التکویر ( 81 ): آیه 4] ... ص : 67
صفحه 66 از 252
( وَ إِذَا الْعِشارُ عُطِّلَتْ ( 4
وَ إِذَا الْعِشارُ عُطِّلَتْ: و آنگاه که شتران ده ماهه که زائیدن آنها نزدیک شده، فرو گذاشته شوند. یعنی به جهت فرط مشغولی و
گرفتاري، هیچ کس به او مراعات نکند با آنکه عزیزترین و نفیسترین چیزهاست نزد عرب، که بار نمیکنند و سوار او نمیشوند و
ابرها هستند که حامل باراناند. یعنی ابرها از باریدن معطّل شوند. « عشار » شیر او نمیدوشند. نزد بعضی مراد
[سوره التکویر ( 81 ): آیه 5] ... ص : 67
( وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ ( 5
وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ: و آنگاه که همه جانوران وحشی جمع کرده شوند.
در یک جا و همه به یکدیگر مختلط شده، آنها هم که با هم دشمنند مجتمع گردند و اضرار ندارند. نزد بعضی همه حیوانات براي
قصاص محشور شوند.
عدالت خدا به مرتبهاي است که در آن روز حق بیشاخ را از شاخدار میگیرند.
بعد همه خاك شوند.
أبو ذر روایت نموده که روزي خدمت حضرت بودم دو بز بر یکدیگر شاخ زدند. حضرت فرمود: میدانید به چه سبب اینها به هم
شاخ زدند، گفتند:
«1» . ندانیم. فرمود خدا میداند و در میان آنها روز قیامت حکم خواهد فرمود
[سوره التکویر ( 81 ): آیه 6] ... ص : 67
( وَ إِذَا الْبِحارُ سُجِّرَتْ ( 6
__________________________________________________
. 1) تفسیر شریف لاهیجی (چ تهران- 1340 ش) ج 4 ص 719 )
ص: 68
وَ إِذَا الْبِحارُ سُجِّرَتْ: و آن هنگام که دریاها پر گردانیده شوند. یعنی همه دریاهاي تلخ و شور بهم مختلط و یکی شوند. ابن عباس
نقل نموده که چون روز قیامت شود، خداي تعالی آفتاب و ماه و ستارگان را در هم پیچد و در دریا افکند و بعد بادي بر آن جهد و
؟؟؟«1» . همه دریاها پر از آتش گردد براي تعذیب کفّار
بعضی مراد بحار جهنم است نه دنیا. زیرا دریاهاي دنیا فانی شود و معنی آنکه دریا [ها] ي جهنم را پر از ریم و چرك گردانند که از
ابدان جهنّمیان سیلان نماید.
که «2» ، ابن عباس گفته: نزد قیام قیامت این شش علامت که مذکور شد، در دنیا حادث شود و شش دیگر در آخرت وقوع یابد
آنها این است:
[سوره التکویر ( 81 ): آیه 7] ... ص : 68
( وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ ( 7
وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ: و آنگاه که نفسها جفت گردانیده شوند. یعنی هر کس را با مثل خود برانگیزانند، صالح را با صالح و طالح
را با طالح. یا هر کس را با عمل خود جمع کنند یا همه را به شکل خود مقارنه دهند. کفّار و عصاة را به شکل اهل جهنّم و مؤمنان
صفحه 67 از 252
را به شکل اهل بهشت.
«3» . از ابن عباس مروي است که در این وقت مؤمنان به سه صنف شوند: اصحاب میمنه، اصحاب مشئمه، مقرّبون
[سوره التکویر ( 81 ): آیه 8] ... ص : 68
( وَ إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ ( 8
__________________________________________________
. 1) تفسیر ابو الفتوح رازي (چ اسلامیه) ج 12 ص 4 )
. 2) تفسیر منهج الصادقین (چ سوم اسلامیه) ج 10 ص 161 )
. 3) تفسیر ابو الفتوح، چاپ اسلامیه، ج 12 ص 5 )
ص: 69
وَ إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ: و آنگاه که دختر زنده در گور شده سؤال کرده شود که:
[سوره التکویر ( 81 ): آیه 9] ... ص : 69
( بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ ( 9
بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ: به کدام گناه کشته شده است؟ و فایده این سؤال از موؤده آن است که در جواب گوید: من بیجرم کشته شدم تا
موجب رسوائی و توبیخ زاید شود و حجت بر او لازم شود. پس غرض این سؤال، تهدید باشد پدران را که دختران را زنده در گور
کرده باشند. یعنی مقتوله را از قاتل طلبند و به او گویند: کجاست دختر تو و چه کردي به او و به کدام گناه کشته شد و به چه سبب
او را کشتی؟
بیان- این عمل شنیع و فعل قبیح عادت اکثر عرب بود در جاهلیت که:
از ترس فقر یا نحوق عار و عیب دختران را زنده در گور کردند.- حق تعالی فرمود آن روز قتله را سؤال کنند که چرا ایشان را
کشتید؟ ابن عباس نقل نموده: چون وضع حمل زن نزدیک شدي، گودي بکندي و نزدیک آن نشستی اگر دختر بود در آن گودي
.«1» انداختی و آن را پر از خاك کردي
مروي است که قیس بن عاصم خدمت حضرت عرض کرد من نه دختر خود، را زمان جاهلیت زنده به گور کردم، چگونه عذر آن
را خواهم؟ فرمود: از هر کشته بنده [اي آزاد کن. گفت: مرا بنده نیست. اما شتر دارم. فرمود: براي هر یکی شتري فدیه بده. قیس نه
.«2» شتر فدیه داد
تنبیه- آیه شریفه آگاهی است به کسانی که در عصر اخیر به شهوات نفسانی و خیالات شیطانی اعدام نطفههاي اسلامی نمایند و به
وسائل مختلفه اقدام نمایند در سقط آنها از مأکولات و تزریقات و تشدد حرکات که در نتیجه
__________________________________________________
1) مدرك سابق. )
[...] . 2) منهج الصادقین (چ سوم- اسلامیه) ج 10 ص 162 )
ص: 70
انّی اباهی بکم الأمم یوم القیمۀ و لو » : انهدام نطفههاي مسلمان است. و حال آنکه حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود
یا للعجب از .«1» به درستی که من روز قیامت مباهات میکنم به کثرت امّت خود بر سایر امّتها اگرچه سقط شده باشد « بالسّ قط
صفحه 68 از 252
چنین غفلتی با ورود چنین گفتاري! امت سر افرازي و افتخار پیغمبر خود را نخواهد و این عمل را مرتکب و از مؤاخذه وَ إِذَا الْمَوْؤُدَةُ
سُئِلَتْ بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ اندیشناك نباشد.
[سوره التکویر ( 81 ): آیه 10 ] ... ص : 70
( وَ إِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ ( 10
وَ إِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ: و آنگاه که نامههاي اعمال که به وقت مرگ بندگان پیچیده، گشاده گردانیده شود نزد حساب تا اعمال او بر
او ظاهر گردد و به آن خبر داده شود. پس اي فرزند آدم، صحیفه عمل تو در هم پیچیده شود و بعد از آن در روز قیامت آن را
بگشایند. پس باید مرد نظر کند در آنچه املا میکند در صحیفه خود و از نشر آن اندیشه نماید. مروي است که حضرت [رسول
صلّی اللّه علیه و آله و سلّم به أم السلمه فرمود: مردمان سر و پا برهنه محشور شوند. گفت:
زنان چه حال داشته باشند؟ فرمود: اي امّ سلمه، مردمان همه مشغول و به یکدیگر نپردازند، پرسید: به چه چیز مشغولند. فرمود: به
گشودن نامههاي اعمال که در او نوشته باشد عملی که مقدار ذرّه و دانه خردل باشد که کوچکترین دانههاست. یعنی هیچ چیز از
«2» . عمل فرو گذاشته نشود
نزد بعضی مراد به نشر صحف، تفریق میان مردمان [است یعنی نامهها را میان صاحبان آن پراکنده سازند و هر کسی نامه خود را
بردارد. و از حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم مروي است که روز قیامت صحف از زیر عرش پران
__________________________________________________
. 1) وسائل الشیعۀ، چ بیروت، ج 14 ص 34 روایت 25022 )
. 2) تفسیر ابو الفتوح (چ اسلامیه) ج 12 ص 7 )
ص: 71
فی » : و صحیفه کافر به دست چپ او آید، مکتوب است « فی جنّۀ عالیۀ » : شود، پس صحیفه مؤمن به دست راست او آید، نوشته باشد
«1» . و این صحیفه غیر صحیفه اعمال باشد .« سموم و حمیم
[سوره التکویر ( 81 ): آیه 11 ] ... ص : 71
( وَ إِذَا السَّماءُ کُشِطَتْ ( 11
وَ إِذَا السَّماءُ کُشِطَتْ: و آنگاه که آسمان پراکنده شود و از روي یکدیگر کشیده شود، مانند کندن پوست از مذبح و برداشتن پرده
از روي چیزي و بعد آن را در هم پیچند.
[سوره التکویر ( 81 ): آیه 12 ] ... ص : 71
( وَ إِذَا الْجَحِیمُ سُعِّرَتْ ( 12
وَ إِذَا الْجَحِیمُ سُعِّرَتْ: و آنگاه که جهنّم افروخته شود، بیشتر از پیشتر.
گویند تافته شدن جهنم به غضب خدا و خطایاي بنی آدم شود.
[سوره التکویر ( 81 ): آیه 13 ] ... ص : 71
( وَ إِذَا الْجَنَّۀُ أُزْلِفَتْ ( 13
صفحه 69 از 252
وَ إِذَا الْجَنَّۀُ أُزْلِفَتْ: و آنگاه که بهشت نزدیک گردانیده شود به دوستان خدا براي دخول در آن. نعم بهشت را نزدیک آورند به
مؤمن و کافر نمایند تا سرور مؤمنان زیاده شود و حسرت اهل جهنّم مضاعف شود.
__________________________________________________
. 1) منهج الصادقین، چ اسلامیه 1346 ش، ج 10 ، ص 163 )
ص: 72
[سوره التکویر ( 81 ): آیه 14 ] ... ص : 72
( عَلِمَتْ نَفْسٌ ما أَحْضَرَتْ ( 14
عَلِمَتْ نَفْسٌ: (جواب شروط مذکوره) بداند هر فرد نفسی، ما أَحْضَرَتْ:
آنچه حاضر کرده باشد از خیر و شر یا بیابد هر نفسی نزد خود از عمل نیک و بد. مراد آن است که تا آدمی این دوازده حال که
مذکور شد، شش در دنیا و شش در آخرت، مشاهده نکند، نداند چه کرده است. و چون بداند که با هر خیري، کرامتی و عطائی
است و با هر شرّي، ملامتی و عتابی باشد، بر نیکی حسرت خورد که چرا زیاده نکرده و بر بدي ندامت و اندوه کشد که چرا به جا
آورده و آن حسرت و اندوه فایده ندهد.
پشت من شکسته شد. « وا انقطاع ظهراه » : در خبر است: که یکی نزد ابن مسعود این سوره تلاوت نمود. چون به این آیه رسید، گفت
«1»
[سوره التکویر ( 81 ): آیه 15 ] ... ص : 72
( فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ ( 15
فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ: پس البته سوگند میخورم به ستارگان رجوع کننده بعد از رفتن.
[سوره التکویر ( 81 ): آیه 16 ] ... ص : 72
( الْجَوارِ الْکُنَّسِ ( 16
الْجَوارِ الْکُنَّسِ: روندگان که پنهان شوندگانند در تحت روشنی آفتاب و از حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام مروي است که مراد به
این نجوم، ذراري؟؟؟
__________________________________________________
1) منهج الصادقین (چ سوم- اسلامیه)، ج 10 ص 164 . در این مدرك عبارت چنین است: وا انقطاع ظهریاه. )
ص: 73
«1» . خمسهاند که آن را خمسه متحیره نامند: مریخ. زحل، عطارد. زهره. مشتري
که با شمس و قمر سیر میکنند و رجوع مینمایند تا آنکه در تحت نور شمس مستور میشوند. پس خنوس ایشان، رجوع، و کنوس
ایشان، اختفاء در تحت ضوء شمس است. نزد بعضی مراد جمیع کواکباند که خنس آنها در روز است. چه غایب میشوند از
چشمها و کنس آنها در شب، یعنی به شب از اماکن خود بیرون آیند.
[سوره التکویر ( 81 ): آیه 17 ] ... ص : 73
صفحه 70 از 252
( وَ اللَّیْلِ إِذا عَسْعَسَ ( 17
وَ اللَّیْلِ إِذا عَسْعَسَ: و سوگند به شب، آنگاه که پیش آید و هوا را تاریک گرداند. چنانچه از حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام
«2» . مروي است. یا قسم به شب، زمانی که باز پس رود و ظلمت آن را زایل سازد
[سوره التکویر ( 81 ): آیه 18 ] ... ص : 73
( وَ الصُّبْحِ إِذا تَنَفَّسَ ( 18
وَ الصُّبْحِ إِذا تَنَفَّسَ: و سوگند به صبح، آنگاه که دم زند. یعنی طلوع کند و روشنائی آن ممتدّ شود.
نکته- چون اقبال روح و نسیم مقارن اقبال صبح است، لذا این نفس به او نسبت داده شده بر سبیل مجاز.
[سوره التکویر ( 81 ): آیه 19 ] ... ص : 73
( إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ ( 19
__________________________________________________
. 1) مجمع البیان (چ 1403 هج)، ج 5، ص 446 )
. 2) مجمع البیان (چ 1403 هج)، ج 5، ص 446 )
ص: 74
إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ: (جواب قسم) به این قسمهاي مذکوره، به درستی که قرآن هر آینه گفتار فرستادهاي است بزرگوار. مراد
جبرئیل است که آن را از جانب خدا بر پیغمبر نازل نموده و به او گفته. خلاصه معنی آنکه قرآن کلام خدا است و آنرا به لسان
جبرئیل بر پیغمبر خوانده و حضرت آن را از جبرئیل تلقی نموده، نه آنکه جبرئیل از پیش خود گفته.
[سوره التکویر ( 81 ): آیه 20 ] ... ص : 74
( ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَکِینٍ ( 20
پس در وصف جبرئیل فرماید.
ذِي قُوَّةٍ: صاحب قوّت و توانائی در قلع مؤتفکات که هفت شهر لوط را از اول شب تا طلیعه صبح به شهپر خود برداشت، تا نزدیک
آسمان برد و منقلب ساخت. یا صاحب قوّه در علم و عمل تبلیغ رسالت.
چون حال مکانت و مرتبت متمکّن بر حسب حال ممکن (یعنی شأن و جاه) و عظم ممکن دال بر مرتبه متمکّن است، از این جهت
فرماید: عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَکِینٍ: رسولی که نزد صاحب عرش با منزلت و مکانت است.
نازل شد، حضرت به جبرئیل فرمود: آیا از این رحمت به تو نیز رسیده است؟ «1» تتمه- وقتی آیه وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا رَحْمَۀً لِلْعالَمِینَ
گفت بلی من ترسناك بودم عاقبت امر را، پس مأمون گردیدم. وقتی حق تعالی مرا تمجید نمود بقوله (ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ
«2» ( مَکِینٍ
[سوره التکویر ( 81 ): آیه 21 ] ... ص : 74
( مُطاعٍ ثَمَّ أَمِینٍ ( 21
__________________________________________________
صفحه 71 از 252
. 1) سوره انبیاء، آیه 107 )
. 2) تفسیر منهج الصادقین (چ سوم) ج 6، ص 127 )
ص: 75
مُطاعٍ ثَمَّ أَمِینٍ: فرمان برده شده در میان ملائکه، در آسمانها با امانت است. یعنی هر چه گوید فرمان او برند. و از آن جمله در شب
معراج [خزنه بهشت را امر نمود تا درهاي بهشت گشودند، و پیغمبر داخل شد و انواع نعم را مشاهده نمود، و خازنان جهنّم را امر
نمود تا ابواب جهنم گشودند و حضرت انواع نکال و عذاب را دید، و وحی گزاري که امانت وحی را میرساند و اصلا در آن کم
و زیاد ننماید.
بیان- در حدیث است که حضرت پیغمبر به جبرئیل فرمود: چه نیکو مدح فرموده خدا تو را در این قول ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ
مَکِینٍ مُطاعٍ ثَمَّ أَمِینٍ قوّت و امانت تو چیست؟ گفت: اما قوّت من، چون مأمور شدم به تخریب مدائن لوط که چهار شهر بودند. و
در هر شهري چهار صد هزار مرد مقاتل غیر از ذراري و زنان، من آن شهر را از زمین هفتم از جاي کندم و به آسمان بردم تا آنکه
آواز خروسان و سگان آن شهر را ملائکه آسمان شنیدند و من آن را منقلب گردانیدم و همه را زیر و رو کردم. امّا امانت من آنکه
«1» . هیچ چیز مأمور نشده که در آن تعدّي کرده باشم و تغییر و تبدیل و زیاده و کم نموده باشم
در تبیان شیخ طوسی (رحمه اللّه) فرماید: مراد به رسول در این آیه، حضرت رسالت صلّی اللّه علیه و آله و سلّم باشد که بزرگوار
است نزد پروردگار، صاحب قوّت است در طاعت و صاحب قدرت و مکانت نزد حضرت سبحان، و مطاع، یعنی مستجاب الدّعوه و
«2» . امین بر اسرار غیب
[سوره التکویر ( 81 ): آیه 22 ] ... ص : 75
( وَ ما صاحِبُکُمْ بِمَجْنُونٍ ( 22
بعد از بیان حقیّت قرآن و نزول از نزد حضرت منّان، خطاب فرماید به کافران
__________________________________________________
. 1) مجمع البیان طبرسی، (چ 1403 هج.) ج 5، ص 446 )
. 2) تفسیر التبیان طوسی، (چ نجف 1383 هج.) ج 10 ، ص 286 )
ص: 76
که:
وَ ما صاحِبُکُمْ: و نیست صاحب و یار شما یعنی حضرت محمد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم که شما را دعوت میکند به راه حق،
بِمَجْنُونٍ: دیوانه که عقل او؟؟؟ باشد و؟؟؟ حق و باطل و صحت و فساد نتواند نمود.
بیان- این کلام نیز جواب قسم است. یعنی سوگند به امور مذکوره که قرآن؟؟؟ جبرئیل از نزد حضرت سبحان بر پیغمبر صاحب
اکرام نازل شده و پیغمبر مجنون نیست، چنانچه کفّار گمان کنند. بلکه اعقل زمانه و عقل کل و خاتم رسل است.
[سوره التکویر ( 81 ): آیه 23 ] ... ص : 76
( وَ لَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِینِ ( 23
وَ لَقَدْ رَآهُ: و هر آینه به تحقیق دید پیغمبر، جبرئیل را بر صورت اصلی خود، بِالْأُفُقِ الْمُبِینِ: به کناره آسمان که آشکار است. یعنی
مطلع آفتاب که بلندترین موضع است.
صفحه 72 از 252
رؤیت جبرئیل- حضرت پیغمبر به جبرئیل فرمود: میخواهم تو را به همان صورت که در آسمان هستی ببینم. جبرئیل گفت: یا رسول
اللّه طاقت آن نخواهی داشت. حضرت فرمود: باري به هر صورت که هستی، خود را بمن نماي. گفت: در کجا خود را به تو نمایم؟
فرمود در ابطح. گفت: در آنجا نگنجم. فرمود: به منی. گفت: آنجا نیز تنگ است. فرمود: به عرفات. گفت آنجا هم نیز تنگ است،
و اگر البته میخواهی مرا ببینی، در کوه حرا خود را به تو نمایم. چون روز موعود رسید، حضرت به کوه حرا برآمد و بنشست.
جبرئیل بیامد به جانب کوه عرفات، با صلابتی غریب و جثّه عجیب و صدائی که از خشخشه و خلخله او همه روي زمین پوشیده شد
و بالهاي خود از مشرق تا مغرب بگسترد. سرش به آسمان بود و پایش در زمین هفتم. حضرت که آن صورت و هیئت را مشاهده
فرمود، بیفتاد و بیهوش شد. جبرئیل بر آن صورت که
ص: 77
نزد رسول میآمد، متمثّل شد و نزد پیغمبر نشست و حضرت را در زیر جناح خود گرفت تا به هوش آمد. گفت یا رسول اللّه تو را
خلقت من عظیم آمد. اگر میکائیل را ببینی چه حال خواهی داشت که سر او از بدن من بزرگتر و دوش؟؟؟
عرش و پاي او در تحت ثري و عرش عظیم بر دوش اوست. و با وجود؟؟؟؟؟
از ترس خدا چنین کوچک میشود، مانند گنجشکی و عرش؟؟؟؟
«1» . بر پاست
[سوره التکویر ( 81 ): آیه 24 ] ... ص : 77
( وَ ما هُوَ عَلَی الْغَیْبِ بِضَنِینٍ ( 24
و نیز در وصف پیغمبر و قرآن فرماید:
وَ ما هُوَ عَلَی الْغَیْبِ: و نیست پیغمبر بر چیزهاي غیب که به وحی بدو میرسد، بِضَنِینٍ: بخیل که شما را تعلیم ندهد و از شما بپوشاند.
[سوره التکویر ( 81 ): آیه 25 ] ... ص : 77
( وَ ما هُوَ بِقَوْلِ شَیْطانٍ رَجِیمٍ ( 25
وَ ما هُوَ بِقَوْلِ: و نیست قرآن، گفتار شَیْطانٍ رَجِیمٍ: شیطان رانده شده به شهاب ثاقب از صعود به آسمان. یعنی قرآن گفتار مسترقه
سمع نیست که آن را از سکنه آسمان استراق نموده باشند و به کهنه رسانیده. این نهی قول کفّار است
__________________________________________________
این روایت چندان قوي نیست و تأثر فی الجمله به مقتضاي » : 1) مرحوم حاج میرزا ابو الحسن شعرانی ذیل این روایت مینویسد )
فطرت بشري عجیب نیست. اما بیهوش شدن پیغمبر و طاقت نیاوردن از دیدن جبرئیل را با آن که مقام انسان کامل بیش از ملائکه
. تفسیر منهج الصادقین. ج 10 ، ص 167 .«... است بعید مینماید
ضمنا بر فرض صحت روایت مذکور، ظاهر روایت با آنچه از پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم در موارد دیگر (مانند معراج)
مشهود است، منافات دارد ولی این تعارض میان مقام ظاهري و مقام باطنی به این ترتیب قابل جمع است، که بگوئیم پیامبر اکرم
صلّی اللّه علیه و آله و سلّم در آن شرایط میخواستهاند مردم را با مقام جبرئیل آشنا کنند، و این نحوه تجاهل از مافوق نسبت به
مادون غیر متعارف نیست، که گاهی اسناد براي نشان دادن مقام و موقعیت شاگرد، خود را در مقام پائینتري نسبت به او قرار دهد.
ص: 78
صفحه 73 از 252
[سوره التکویر ( 81 ): آیه 26 ] ... ص : 78
( فَأَیْنَ تَذْهَبُونَ ( 26
فَأَیْنَ تَذْهَبُونَ: پس به کجا میروید؟ یعنی سخن بدین راستی و درستی، چرا از آن اعراض میکنید و با وجود حقیقت آن نسبت
میدهید آن را به سحر و کهانت و اساطیر الاولین.
بیان- حق تعالی به این کلام گمراهی کفّار را فرماید در آنچه سلوك مینمایند از راه باطل و ترك طریق حق که پیروي نکردن
پیغمبر و ایمان به حقیقت قرآن باشد. چنانچه کسی که جاده را تارك و راه را عوضی رود، گویند: به او کجا میروي که شاید متنبّه
و ارشاد شود.
[سوره التکویر ( 81 ): آیه 27 ] ... ص : 78
( إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِکْرٌ لِلْعالَمِینَ ( 27
إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ: نیست قرآن، مگر پندي و موعظهاي، للعالمین: براي تمام عالمیان، که رساننده است ایشان را به طریق قویم و صراط
مستقیم، یا نیست پیغمبر مگر شرف اهل عالم.
[سوره التکویر ( 81 ): آیه 28 ] ... ص : 78
( لِمَنْ شاءَ مِنْکُمْ أَنْ یَسْتَقِیمَ ( 28
لِمَنْ شاءَ مِنْکُمْ: قرآن موعظه نیست مگر کسی را که خواهد از شما، أَنْ یَسْتَقِیمَ: آنکه مستقیم شود در راه خدا و پیروي حق کند و
ملازمت راه راست را نماید. حاصل آنکه هیچ کس منتفع نمیشود به تذکّر قرآن و موعظه، مگر کسانی که میخواهند مستقیم
شوند به دخول در اسلام. اگر چه به حسب ظاهر براي تمام عالمیان موعظه میباشد، لکن چون اهل استقامت طالب حق و منتفع
شوند به تذکّر، لذا بدیشان اختصاص داده شد. چنانچه در آیه دیگر فرماید:
(إِنَّما تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّکْرَ وَ خَشِیَ الرَّحْمنَ بِالْغَیْبِ).
ص: 79
[سوره التکویر ( 81 ): آیه 29 ] ... ص : 79
( وَ ما تَشاؤُنَ إِلاَّ أَنْ یَشاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ ( 29
وَ ما تَشاؤُنَ: و نخواهید شما استقامت و هدایت را، إِلَّا أَنْ یَشاءَ اللَّهُ: مگر آنکه خدا خواهد، رَبُّ الْعالَمِینَ: که پروردگار عالمیان است
که لطف فرماید به شما و توفیق دهد به آن به ارسال رسل و انزال کتب و اعطاء عقل و تمکین.
ممکن است مراد تمام عالمیان باشند. یعنی نخواهید شما اي اهل عالم استقامت و هدایت را مگر آنکه مشیت خدا تعلق یابد به اجبار
و الجاء شما بر آن و این هم با تکلیف منافات دارد. زیرا تکلیف باید بالاختیار باشد تا ثواب و عقاب بر آن مترتب شود و چنین
«1» . امري از ذات حکیم علی الاطلاق صادر نگردد
__________________________________________________
1) در تفسیر منهج الصادقین ذیل این آیه شریفه مینویسد: )
و نخواهید شما استقامت و هدایت را مگر آنکه خداي خواهد، که پروردگار عالمیان است اجبار شما را بر آن، یعنی شما به مشیت
صفحه 74 از 252
و اختیار خود ایمان نیارید مگر گاهی که مشیت خداي تعلق گیرد بر اجبار و الجاء شما بر آن اما چونکه این مخالف تکلیف است
اراده نفرماید. یا آنکه مراد این باشد که شما اراده استقامت نمیکنید مگر گاهی که خداي لطف کند به شما و توفیق دهد به آن به
ارسال رسل و انزال کتب.
یا آنکه به مشیت و مراد خود طاعت و عبادت خداي نکنید مگر گاهی که اراده او سبحانه موافق آن باشد و شما را به آن اعلام
نماید و تعلیم دهد، نه آنکه مراد این است که مشیت خداي، موافق مشیت عباد است و به عکس، زیرا که او سبحانه مبرّا است از
اراده قبایح. (منهج، ج 10 ، ص 168 ) ضمنا این آیه در لسان ائمه اطهار علیهم السّلام به نحو دیگري تفسیر گردیده استکه براي نمونه
حدیثی از تفسیر برهان، ج 4، ص 435 نقل میگردد:
امام هادي علیه السّلام میفرمایند: بدرستیکه خداوند تبارك و تعالی قرار داد قلوب ائمه (علیهم السّلام) را مکان و محلی براي
.« وَ ما تَشاؤُنَ إِلَّا أَنْ یَشاءَ اللَّهُ » ارادهاش، و هنگامی که خدا چیزي را بخواهد، آنها نیز میخواهند، و هو قوله
ص: 81
ص : 81 ... «( الانفطار ) » سوره هشتاد و دوم
اشاره
سورة الانفطار- این سوره در مکّه معظّمه نازل شده.
عدد آیات- نوزده آیه.
عدد کلمات- هشتاد.
عدد حروف- سیصد و بیست و هفت.
إِذَا السَّماءُ انْفَطَرَتْ و إِذَا » ثواب تلاوت- ثواب الاعمال- از حضرت صادق علیه السّلام مروي است هر که قرائت کند این دو سوره
را در نماز واجبه و مستحبه و قرار دهد این دو سوره را نصب العین خود، هیچ حجابی او را از رحمت خدا منع نکند « السَّماءُ انْشَ قَّتْ
با تذکرات سابقه) ) «1» . و همیشه در رحمت الهی باشد و حق تعالی پیوسته نظر رحمت به او فرماید تا مردمان از حساب فارغ شوند
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
[سوره الانفطار ( 82 ): آیه 1] ... ص : 81
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
( إِذَا السَّماءُ انْفَطَرَتْ ( 1
__________________________________________________
. 1) ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، (چ حیدري، 1391 هج.) ص 149 )
ص: 82
إِذَا السَّماءُ انْفَطَرَتْ: آنگاه که آسمان شکافته شود.
[سوره الانفطار ( 82 ): آیه 2] ... ص : 82
( وَ إِذَا الْکَواکِبُ انْتَثَرَتْ ( 2
صفحه 75 از 252
وَ إِذَا الْکَواکِبُ انْتَثَرَتْ: [و] آنگاه که ستارگان فرو ریزند.
«1» . از ابن عباس نقل است که اوّل نور از کواکب زایل کنند و بعد از آن اجرام مظلمه آنها را منتشر سازند
در تبیان- کواکب بر مثال قنادیل از پیش طاق فلک به سلاسل نور آویخته و آن سلاسل به دست ملائکه است و چون ملائکه
«2» . بمیرند، آن سلاسل از دست آنها بیفتد و کواکب به زمین ریزند
[سوره الانفطار ( 82 ): آیه 3] ... ص : 82
( وَ إِذَا الْبِحارُ فُجِّرَتْ ( 3
وَ إِذَا الْبِحارُ فُجِّرَتْ: و آنگاه که دریاها روان گردیده شوند. یعنی حایل از میان آنها برداشته، همه دریاهاي شور و شیرین یکی
شوند. یا مراد آنکه زمین همه آبهاي خود را فرو برد، پس همه دریاها خشک گردد و قطرهاي آب در آن نماند.
[سوره الانفطار ( 82 ): آیه 4] ... ص : 82
( وَ إِذَا الْقُبُورُ بُعْثِرَتْ ( 4
وَ إِذَا الْقُبُورُ بُعْثِرَتْ: و آنگاه که قبرها زیر و زبر کرده شود. یعنی
__________________________________________________
[...] . 1). منهج الصادقین، چ سوم اسلامیه، ج 10 ، ص 169 )
. 2). منهج الصادقین، چ سوم اسلامیه، ج 10 ، ص 169 )
ص: 83
خاكهاي آنها را منقلب و باطن آنها را ظاهر گردانند تا همه مدفونات از اموات و غیر آن ظاهر گردد، پس همه مردگان زنده
شوند.
[سوره الانفطار ( 82 ): آیه 5] ... ص : 83
( عَلِمَتْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ وَ أَخَّرَتْ ( 5
چون امور مذکوره واقع شود عَلِمَتْ نَفْسٌ: دانا گردد و بداند هر فرد فرد نفسی از وضیع و شریف، غنی و فقیر، مرد و زن، عالم و
جاهل، ما قَدَّمَتْ: آنچه پیش فرستاده از خیر و شر و طاعت و معصیت، وَ أَخَّرَتْ: و آنچه از پس گذاشته و مؤخر داشته از توبه یا از
ترکه یا از فرائض که ضایع نموده و غیر آن.
تبصره- آیه شریفه آگاه فرماید به افعال و اقوال صادره انسانی از خیر و شرّ و طاعت و معصیت. چه در زمان زندگانی خود مقدم
داشته و همچنین آنچه از اقوال و افعال خیر و شر مؤسسه انسانی که بعد از خود اشاعه نماید، تا هر زمان و به هر مقدار باقی باشد،
در ثواب و عقاب آن شریک خواهد بود و روز قیامت به تمام آنها دانا گردد.
در منهج- روایت شده در مجلس حضرت، سائلی سؤال نمود. کسی چیزي به او نداد. مرتبه دیگر سؤال نمود. یکی چیزي به او داد.
مردمان چون دیدند که او تصدّق نمود، همه عطا کردند. پس حضرت فرمود: من استنّ خیرا فاستنّ به فله اجره و مثل اجور من اتّبعه
غیر منقص من اجورهم و من استنّ شرّا فاستنّ به فعلیه وزره و مثل اوزار من اتّبعه غیر منقص من اوزارهم: هر که سنّت خیري به جا
آورد، پس عمل شود به آن، براي او است اجر آن و مثل اجور کسانی که پیروي کنند او را در حالتی که ناقص نشود از اجر آنها
چیزي. و هر که سنّت بدي گذارد، پس به جا آورند آن را بر اوست وزر آن و مثل وزر کسانی که پیروي او نمودند، بدون نقصان
صفحه 76 از 252
از وزر آنها. حذیفه یمانی در آنجا حاضر بود این
ص: 84
بنابراین تمام مؤسسات خیر مانند مساجد و مشاهد و مجالس شرعیه را شامل «1» .( آیه تلاوت نمود (عَلِمَتْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ وَ أَخَّرَتْ
شود و همچنین مؤسسات شر و فساد مانند نمایشگاه و آرایشگاه، تئاتر و مجالس فسق و فجور و ترویج شنایع و اشاعه قبایح در میان
جامعه، هر آینه وزر و وبال و نکال آن روز قیامت هویدا و آشکارا گردد.
[سوره الانفطار ( 82 ): آیه 6] ... ص : 84
( یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّكَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ ( 6
یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ: خطاب متوجه به نوع انسان. ما غَرَّكَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ:
چه چیز مغرور ساخت تو را به پروردگار بزرگوار خود که کافر شدي و عصیان نمودي.
تنبیه- آیه را اشاراتی است: 1- ذکر کرم جهت مبالغه است در منع از اغترار. چه محض کرم، مقتضی اهمال ظالم و تسویه دوست و
دشمن و مطیع و عاصی نیست. چه جاي آنکه صفت قهر و انتقام به آن منضم شود. 2- اشعار است به آنچه شیطان انسان را به آن
مغرور ساخته و به او گوید آنچه میخواهی بکن که پروردگار کریم و رحیم است. هیچ کس را عذاب نکند و به عقوبت عجله
ننماید. 3- دال است بر آنکه کثرت کرم او موجب و مستدعی کوشش است در طاعت. نه انهماك در معصیت او به جهت غرور به
کرم سبحانی یعنی فضل و عنایت منعم حقیقی به انعام و افضال موجب سپاسداري و شکرگزاري او خواهد بود نه آنکه به عکس
باعث بر کفران و حق ناشناسی گردد. و البته این طریق، غایت جهل و خلاف وجدان خواهد بود و لذا حضرت رسالت وقتی این آیه
تلاوت نمود، فرمود: غرّ جهله: مغرور ساخت او را نادانی
__________________________________________________
. 1) منهج الصادقین، (چ سوم اسلامیه) ج 10 ص 170 )
ص: 85
و جهالت او.
از ابن مسعود منقول است که ما منکم من احد الّا سیخلو اللّه به یوم القیامۀ فیقول یابن آدم ما غرّك بی؟ یابن آدم ما ذا عملت فیما
علمت؟ یابن آدم ما ذا اجبت المرسلین: نباشد از شما کسی مگر که حق سبحانه در روز قیامت در خفیه او را گوید اي فرزند آدم
حاصل آیه: خطاب فرماید عموم «1» ؟ چه چیز تو را مغرور ساخت به من و چه کردي به آنچه دانستی و چه جواب دادي پیغمبران را
بندگان را که اي آدمی چه چیز مغرور ساخت تو را تا عاصی شدي به پروردگار خود و دلیر گشتی به نافرمانی او.
[سوره الانفطار ( 82 ): آیه 7] ... ص : 85
( الَّذِي خَلَقَکَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَکَ ( 7
الَّذِي خَلَقَکَ: آن خدائی که بیافرید تو را در حالتی که هیچ نبودي، فَسَوَّاكَ: پس تسویه و تمام گردانید اجزاء و اعضاي تو را
چنانچه باید، یعنی بیافرید اعضاي تو را سالم از عیب و نقصان و معد براي منافع مرتبه بر آن، فَعَدَلَکَ: پس بگردانید تو را معتدل و
متناسب در خلقت، بدون تفاوت و اعوجاج و اختلاف. چنانکه یکی از دو دست را اطول از دیگري نگردانید، و یکی از دو چشم را
اوسع از دیگري قرار نداد، و بعضی اعضا را سفید و بعضی را سیاه، و بعض مو را سیاه و بعضی را سرخ ننمود و معتدل القامه
گردانید، نه مانند بهایم، یا آفرید تو را به خلقت نیکو که مفارق سایر مخلوقات است شکلی زیبا و قدّي رعنا.
صفحه 77 از 252
[سوره الانفطار ( 82 ): آیه 8] ... ص : 85
( فِی أَيِّ صُورَةٍ ما شاءَ رَکَّبَکَ ( 8
__________________________________________________
. 1) مجمع البیان، (چ 1403 هج.) ج 5 ص 449 )
ص: 86
فِی أَيِّ صُورَةٍ ما شاءَ: در هر صورتی که خواست، رَکَّبَکَ: ترکیب نمود تو را و در هم پیوست. یعنی ترکیب داد تو را در هر صورتی
که مشیت و حکم او اقتضاي آن میکرد از صور مختلفه در حسن و قبح و طول و قصر و ذکوریت و انوثیت و شبه به پدر یا مادر و
دائی و عمو و غیر آن از سایر خویشان. و حضرت رضا از آباي گرام خود علیهم السّلام روایت نموده که حضرت پیغمبر صلّی اللّه
علیه و آله و سلّم به کسی فرمود: تو را فرزندي آمده مشابهت به که دارد؟ گفت: یا رسول اللّه، فرزند یا مشابه پدر است یا مادر.
فرمود: نگو چنین، به درستی که نطفه چون قرار گرفت در رحم، حق سبحانه نسبی که میان مرد و زن باشد تا آدم و حوا جمع و آن
«1» .( را بر آن شبه که خواهد آفریند نبینی که حق تعالی فرموده: (فِی أَيِّ صُورَةٍ ما شاءَ رَکَّبَکَ
تبصره- از اعظم نعم الهی نسبت به افراد انسانی آنکه بدین صورت جمیل او را بیافرید و حضرت صادق علیه السّلام فرماید در این
اگر میخواست قادر متعال به هر صورتی از صور حیوانات (میمون و خوك) تو را «2» ( آیه (لو شاء رکّبک علی غیر هذه الصّورة
مصوّر سازد. زیرا تصویر به اختیار فاعل مختار است نه به ایجاب موجبی که خلاف آن نشود و لکن به فضل جسیم و کرم عمیم
خود تو را به احسن تقویم خلق فرمود که آن صورت انسانی است و البته چنین احسان بزرگ سپاسداري و شکرگزاري و حقشناسی
منعم محسن را لازم دارد.
[سوره الانفطار ( 82 ): آیه 9] ... ص : 86
( کَلاَّ بَلْ تُکَذِّبُونَ بِالدِّینِ ( 9
کَلَّا: (ردع است از اغترار به کرم پروردگار) یعنی باز ایستید از مغرور شدن به کرم الهی و توسّل به تفضل سبحانی. چه کرم و فضل
او موجب شکر و طاعت است نه کفر و معصیت، بَلْ تُکَذِّبُونَ بِالدِّینِ: (اضراب است از اغترار) یعنی
__________________________________________________
. 1) مجمع البیان (چ 1403 هج.) ج 5، ص 449 )
. 2) مجمع البیان (چ 1403 هج.) ج 5، ص 449 )
ص: 87
نه آن است که باز ایستید از کفر و عصیان، بلکه تکذیب میکنید به گفتار و کردار به معاد از روي عناد، و تصدیق نمیکنید به
ثواب و عقاب یا تکذیب میکنید دین اسلام را.
[سوره الانفطار ( 82 ): آیه 10 ] ... ص : 87
( وَ إِنَّ عَلَیْکُمْ لَحافِظِینَ ( 10
وَ إِنَّ عَلَیْکُمْ لَحافِظِینَ: و به درستی که بر شما، یعنی به گفتار و کردار شما، هر آینه نگهباناناند از ملائکه.
[سوره الانفطار ( 82 ): آیه 11 ] ... ص : 87
صفحه 78 از 252
[سوره الانفطار ( 82 ): آیه 11 ] ... ص : 87
( کِراماً کاتِبِینَ ( 11
کِراماً کاتِبِینَ: بزرگان نزد خدا، نویسندگان روزنامه اعمال و اقوال شما.
[سوره الانفطار ( 82 ): آیه 12 ] ... ص : 87
( یَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُونَ ( 12
یَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُونَ: میدانند آنچه میکنید از نیک و بد. یعنی از روي دانش مینویسند.
تبصره- ابن بابویه (رحمه اللّه) در اعتقادات فرماید: اعتقاد ما آن است که نیست هیچ بنده، مگر آنکه دو ملک موکّلند بر او،
مینویسند اعمال او را. قصد حسنه که نماید، براي او یک حسنه نوشته شود و اگر به جا آورد، ده حسنه نویسند و اگر قصد گناه
کند، ننویسند. چون به جا آورد، هفت ساعت (ان) مهلت دهند، چنانچه توبه کند، ننویسند و اگر توبه نکند، یک گناه بر او نویسند
و ملکان مینویسند بر بنده هر چیزي را از گفتار و کردار، حتی دمیدن
ص: 88
در خاکستر را. و حضرت امیر المؤمنین گذشتند بر مردي، تکلم مینمود به کلام زیادي، فرمود: اي مرد، تو پر کنی بر ملیک خود
کتابی را [که به محضر پروردگار تو برگردد، پس تکلّم کن به آنچه فایده دارد و واگذار آنچه فایده ندهد تو را. و نیز فرمود:
الرّجل المسلم یکتب محسنا مادام ساکتا فاذا تکلّم کتب محسنا او مسیئا: مرد مسلمان نوشته شود نیکوکار مادامی که ساکت باشد.
«1» . وقتی تکلّم نمود، نوشته شود نیکوکار یا گناهکار
بیان- محل ملکین ترقوه باشد. ملک دست راست مینویسد حسنات را و ملک دست چپ مینویسد سیئات را و دو ملک روز
مینویسند اعمال روز را و دو ملک شب مینویسند اعمال شب را.
در کتاب کافی- در ذیل حدیثی از حضرت صادق علیه السّلام فرماید:
وقتی بنده گناه نماید، نویسنده حسنات به نویسنده سیّئات گوید: عجله مکن شاید در عقب آن حسنه به جا آورد، آن را محو نماید.
زیرا خداي عزّ و جلّ فرمود:
استغفر اللّه الّذي لا اله الّا هو عالم الغیب و الشّ هادة العزیز الحکیم الغفور » : یا استغفار کند که بگوید « إِنَّ الْحَسَ ناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ »
الرّحیم ذو الجلال و الاکرام و اتوب الیه) ننویسند بر او. و اگر هفت ساعت بگذرد نه حسنه نماید و نه استغفار، صاحب حسنات
«2» . گوید بنویس بر شقّی محروم اینکه او شقیّ محروم است
تتمّه- در احتجاج- از حضرت صادق علیه السّلام سؤال شد: چیست علت ملکین موکّلین به بندگان که مینویسند اعمال آنها را و
حال آنکه خدا عالم السّر و الخفیّات است؟ فرمود: متعبّد شوند به آن و قرار دهد ایشان را شاهد تا آنکه بندگان به سبب ملازمت
ملکین به ایشان، شدید شود ملازمت ایشان بر طاعات و اجتناب از محرمات، و چه بسا شود بنده قصد معصیت نماید و متذکّر ملکین
«3» . شود و به مراعات آنها باز دارد خود را از آن
__________________________________________________
1) ترجمه اعتقادات شیخ صدوق باب 23 )
. 429 ، روایت 4 - 2) اصول کافی (چ سوم 1388 هج.) ج 2، ص 430 )
3) بحار الانوار، ج 5، کتاب المعاد، باب 17 ص 323 روایت 10 بنقل از احتجاج. )
ص: 89
صفحه 79 از 252
[سوره الانفطار ( 82 ): آیه 13 ] ... ص : 89
( إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِی نَعِیمٍ ( 13
إِنَّ الْأَبْرارَ: به درستی که نیکوکاران و فرمانبرداران، لَفِی نَعِیمٍ: هر آینه در بهشت با نعمتاند که نعمت آن باقی و دائما در تزاید
است.
[سوره الانفطار ( 82 ): آیه 14 ] ... ص : 89
( وَ إِنَّ الْفُجَّارَ لَفِی جَحِیمٍ ( 14
وَ إِنَّ الْفُجَّارَ: و به درستی که بدکاران که منکر قیامت و بعثاند، لَفِی جَحِیمٍ: هر آینه در جهنّماند با عذاب آن. این بیان آن چیزي
است که حفظه اعمال را به جهت آن مینویسند و تهویل و تهدید مشرکان و عاصیان و لطف بر اهل ایمان.
[سوره الانفطار ( 82 ): آیه 15 ] ... ص : 89
( یَصْلَوْنَها یَوْمَ الدِّینِ ( 15
پس در وصف فجار فرماید:
یَصْلَوْنَها یَوْمَ الدِّینِ: در آیند به جهنم و ملتزم آن باشند در روز جزا که قیامت است.
[سوره الانفطار ( 82 ): آیه 16 ] ... ص : 89
( وَ ما هُمْ عَنْها بِغائِبِینَ ( 16
وَ ما هُمْ عَنْها بِغائِبِینَ: نیستند فجّ ار از جهنّم غایب شوندگان، به جهت خلود آنها در جهنم. مروي است که فضیل هرگاه این آیه
میخواند، میگفت:
ص: 90
«1» . سختترین آیه بر غافلان این آیه است :« ما اشدّها من آیۀ علی الغافلین »
تنبیه- بدان که اجماعی تمام مسلمین بلکه از ضروریات دین دوام عذاب و عقاب است براي مشرکین و منافقین و کفّار در آتش
درآیند به جهنّم و ملازم باشند عذاب را « یَصْلَوْنَها یَوْمَ الدِّینِ » جهنم، و نصوص آیات و تواتر اخبار دال است بر آن، از جمله این آیه
«2» :« خالِدِینَ فِیها لا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ یُنْظَرُونَ » : که از آن غایب نشوند به سبب خلود، و ایضا در آیه دیگر فرماید
مخلّدند در جهنم و سبک گردانیده نشود از ایشان عذاب و منظور نظر رحمت الهی نخواهند بود، و آیات بسیار که تمام دلالت دارد
بر آنکه کفّار و مشرکین در عذاب جهنم مخلّدند ابد الآباد، و تأویل ظواهر نصوص و ایراد بعضی شبهات در مقابل تواتر آیات و
اخبار هر آینه از درجه اعتبار ساقط خواهد بود.
[سوره الانفطار ( 82 ): آیه 17 ] ... ص : 90
( وَ ما أَدْراكَ ما یَوْمُ الدِّینِ ( 17
بعد از آن به جهت عظمت روز قیامت فرماید:
وَ ما أَدْراكَ: و چه چیز دانا ساخت تو را، یعنی چه دانی تو، ما یَوْمُ الدِّینِ: چیست روز حساب و جزا.
صفحه 80 از 252
[سوره الانفطار ( 82 ): آیه 18 ] ... ص : 90
( ثُمَّ ما أَدْراكَ ما یَوْمُ الدِّینِ ( 18
ثُمَّ ما أَدْراكَ: پس چه دانا گردانید و به چه دانستی که، ما یَوْمُ الدِّینِ:
چیست روز جزا و حساب؟ تکرار، جهت تعجّب و تفخیم شأن آن روز است.
__________________________________________________
. 1) منهج الصادقین، چ سوم- اسلامیه، ج 10 ص 174 )
. 2) سوره بقره، آیه 162 )
ص: 91
یعنی کنه و حقیقت آن را هیچ کس نداند و علم هیچ عالمی و فهم هیچ دراکی به آن نرسد. یا تو چه میدانی آن چیزي را که در
روز جزا است از انواع نعم براي اهل بهشت و چه میدانی آن چیزي را که در آن روز است از اصناف عذاب و نکال براي اهل
جهنّم.
[سوره الانفطار ( 82 ): آیه 19 ] ... ص : 91
( یَوْمَ لا تَمْلِکُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَیْئاً وَ الْأَمْرُ یَوْمَئِذٍ لِلَّهِ ( 19
یَوْمَ لا تَمْلِکُ نَفْسٌ: روزي که مالک نشود هیچ نفسی، لِنَفْسٍ شَیْئاً:
براي هیچ نفسی، چیزي را از جلب نفع و دفع ضرر. یعنی هیچ کس نتواند که به قوّت و قدرت خود نفعی به کسی رساند و از او دفع
عذاب کند، وَ الْأَمْرُ یَوْمَئِذٍ لِلَّهِ: و حکم و فرمان در آن روز خاصّه خداي تعالی است در جزا و ثواب و عفو و انتقام، و اذن شفاعت
دهد آن را که خواهد در حق هر که خواهد و بدون اذن او هیچ کس نتواند که شفاعت عاصیان نماید.
بیان- این تقریر است براي شدت احکام و احوال آن روز وخامت امر آن اجمالا. جابر روایت نموده از حضرت باقر علیه السّلام
به درستی که تمام کارها در آن :«1» فرمود: انّ الامر کلّه یومئذ للّه. یا جابر اذا کان یوم القیمۀ بادت الحکّام فلم یبق حاکم الّا اللّه
روز خاصه خدا است. اي جابر چون روز قیامت شود، همه حاکمان هلاك شده باشند و هیچ حکم کننده نباشد مگر خداي تعالی.
به خلاف دنیا که بعضی دعوي حکومت و فرمانروائی میکنند.
__________________________________________________
. 1) مجمع البیان، (چ 1403 هج)، ج 5، ص 450 )
یر اثنا عشري، ج 14 ، ص: 93
ص : 93 ... «( المطفّفین ) » سوره هشتاد و سوم
اشاره
سورة المطففین- این سوره مبارکه را سورة التطفیف نیز گویند و در مکّه معظمه نازل شده.
عدد آیات- سی و شش است به اجماع.
عدد کلمات- یکصد و شصت و نه.
عدد حروف- هفت هزار و سی.
صفحه 81 از 252
ثواب تلاوت- ابن بابویه (رحمه اللّه)- از حضرت صادق علیه السّلام روایت نموده: هر که قرائت کند در نماز واجبه این سوره را،
مشروط بر ) «1» . عطا فرماید خدا او را امن روز قیامت از آتش و نبیند آن را و مرور نکند بر جسر جهنم و محاسبه نشود روز قیامت
آنکه به مضامین آیات آن رفتار نماید، نه خواندن فقط، زیرا قرائت بدون تأثیر در عمل البته مستوجب چنین ثوابی نخواهد بود).
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
[سوره المطففین ( 83 ): آیه 1] ... ص : 93
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
( وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ ( 1
__________________________________________________
. 1) ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، (چ حیدري 1391 هج.) ص 149 )
ص: 94
شأن نزول- اهل مدینه در کیل و وزن خیانتی عظیم داشتند. چون حضرت رسالت صلّی اللّه علیه و آله و سلّم از مکه هجرت و
متوجّه مدینه شدند، در اثناي راه این سوره نازل شد:
وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ: واي و ویل براي کم دهندگان در کیل و وزن.
بیان- ویل چاهی است در جهنم به انواع عذاب. یا کلمهاي است جامع جمیع بديها یعنی انواع عذاب و عتاب و شدّت و محنت
براي مطفّفین است.
[سوره المطففین ( 83 ): آیه 2] ... ص : 94
( الَّذِینَ إِذَا اکْتالُوا عَلَی النَّاسِ یَسْتَوْفُونَ ( 2
بعد تفسیر آن را فرماید:
الَّذِینَ إِذَا اکْتالُوا عَلَی النَّاسِ: آنان که چون میستانند به کیل بر مردمان، یعنی از ایشان براي خود ستانند، یَسْتَوْفُونَ: تمام میستانند به
کیل، یعنی استیفاي ایشان متضمن ضرر و نقص است بر مردمان خاصه، امّا مثمر نفع و مزیّت است براي خودشان.
[سوره المطففین ( 83 ): آیه 3] ... ص : 94
( وَ إِذا کالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ یُخْسِرُونَ ( 3
وَ إِذا کالُوهُمْ: و زمانی که میپیمایند براي مردمان، أَوْ وَزَنُوهُمْ: یا میسنجند و وزن کنند براي ایشان، حقوق ایشان را، یُخْسِرُونَ:
زیان رسانند بدیشان و کم کنند آن را.
تبصره: تهدید عظیمی فرموده خداي تعالی به کلمه (ویل) براي کمفروشان.
و حضرت صادق علیه السّلام فرماید: قرار نداده است ویل را براي کسی، مگر ص: 95
«1» .« فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ مَشْهَدِ یَوْمٍ عَظِیمٍ » : آنکه نامیده است او را کافر
چون این سوره نازل شد، حضرت به میان بازار آمد و بر ایشان خواند. بعد از آن فرمود: خمس بخمس: پنج خصلت ذمیمه مقارن
پنج مصیبت و بلیّت است.
ما نقض قوم العهد الّا سلّط اللّه علیهم عدوّهم و ما حکموا بغیر ما انزل اللّه الّا فشا فیهم » : گفتند: یا رسول اللّه آن چیز چیست؟ فرمود
صفحه 82 از 252
الفقر و ما ظهرت فیهم الفاحشۀ الّا فشا فیهم الموت و لا طفّفوا الکیل الّا منعوا النّبات و اخذوا بالسّنین و لا منعوا الزّکوة الّا حبس عنهم
القطر:
-1 هیچ قومی نقض عهد ننماید مگر آنکه [خدا] دشمن را بر ایشان مسلط سازد 2- و هیچ قومی حکم به غیر ما انزل اللّه نکنند مگر
آنکه فقر در ایشان فاش شود 3- و آشکار نشود در میان ایشان فاحشه، مگر آنکه موت فجئه در میان ایشان پیدا شود 4- و کم
«2» . نکنند کیل را مگر آنکه منع شوند اقوات را و به قحط و غلا مبتلا گردند 5- و منع نکنند زکوة را مگر آنکه منع شوند باران را
و حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام چون از قضاوت فارغ شدي به بازار کوفه آمدي و فرمودي: اي مردمان از خدا بترسید و کیل و
وزن را تمام بدهید و طریق عدل در آن مرعی دارید و چیزهاي موزون و مکیل را به مردمان کم ندهید و در زمین فساد و تباهی
روزي در بازار مردي را دید زعفران میکشید و کفه ترازو که زعفران بود، میچربانید. دانست که ترازو و راست نیست «3» . ننمائید
«4» . زعفران را ریخت فرمود اول ترازو را راست کن به عدل و بعد از آن اگر خواهی، چرب بده
هر که در کیل و «5» : و از حضرت رسالت صلّی اللّه علیه و آله و سلّم مروي است
__________________________________________________
1) تفسیر صافی (چ اسلامیه 1356 ش)، ج 2 ص 796 بنقل از کافی. )
20 و شبیه این روایت در بحار الانوار، ج 103 ص 107 روایت و بنقل از - 2) تفسیر ابو الفتوح رازي، چ اسلامیه، ج 12 ص 21 )
امالی طوسی و علل الشرایع شرایع. [...]
.197 - 3) مضمون روایت در امالی شیخ مفید، مجلس 23 ، روایت 31 - ص 198 )
. 4) منهج الصادقین (چ سوم- اسلامیه) ج 10 ص 177 )
. 5) منهج الصادقین (چ سوم- اسلامیه) ج 10 ص 177 )
ص: 96
و زن خیانت کند، فردا او را به قعر جهنم درآرند و او را در میان دو کوه آتش جاي دهند و گویند کیل و وزن این کوهها را بکن و
همیشه به این عمل مشغول باشد.
عبرت- مالک بن دینار گوید مرا همسایهاي بود. بیمار شد، به عیادت او رفتم. در حالت نزع بود و صدا میزد که دو کوه آتش
قصد من میکنند. من گفتم: اي مرد این محض خیال است که تو را مینماید. گفت نه چنین است بلکه حق باشد. زیرا مرا دو
«1» . مکیال بود یکی ناقص و یکی زاید، به ناقص میدادم و به زاید میگرفتم و این عقوبت آن است
تحقیق- چون شریعت اسلام عدل حقیقی و وضع کیل و وزن اقامه عدل و عدم انحراف از آن است، پس مکلّف در هر امري که
ال ّ ص لوة » : عدل را مرعی ندارد و آنطور که امر شده بجا نیاورد، از جمله مطفّفین خواهد بود. چنانچه از ابن مسعود منقول است که
نماز مکیال است، هر که وافیا ادا نماید، پاداش او :« مکیال فمن اوفی وفی له و من طفّف و قد سمعتم ما قال اللّه تعالی فی المطفّفین
«2» . تمام وفا نمایند براي او، و هر که بکاهاند او را، در آیه ویل للمطفّفین داخل خواهد بود
[سوره المطففین ( 83 ): آیه 4] ... ص : 96
( أَ لا یَظُنُّ أُولئِکَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ ( 4
بعد از آن به جهت تعجیب فرماید:
أَ لا یَظُنُّ أُولئِکَ: آیا گمان نمیبرند این جماعت کمفروشان، أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ: به درستی که ایشان برانگیختگان و زنده شوندگانند.
__________________________________________________
صفحه 83 از 252
. 1) تفسیر ابو الفتوح رازي، (چ اسلامیه)، ج 12 ص 21 )
2) تفسیر مجمع البیان (چ 1403 هج)، ج 5، ص 452 (با اندکی اختلاف). )
ص: 97
[سوره المطففین ( 83 ): آیه 5] ... ص : 97
( لِیَوْمٍ عَظِیمٍ ( 5
لِیَوْمٍ عَظِیمٍ: مر روزي را که بزرگ است. چه هر که گمان قیامت و زنده شدن را داشته باشد به امثال این قبایح جرئت ننماید. چه
جاي آنکه یقین داشته باشد که مبعوث خواهد شد و در این روز محاسبه خواهد شد، حتی به مقدار ذرّه و خردل. عظمت آن روز به
اعتبار عظمت آن چیزي است که در او واقع شود از وحشت و دهشت و هول و هراس.
[سوره المطففین ( 83 ): آیه 6] ... ص : 97
( یَوْمَ یَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِینَ ( 6
یَوْمَ یَقُومُ النَّاسُ: روزي که به پاي میایستند مردمان، لِرَبِّ الْعالَمِینَ: براي حکم پروردگار عالمیان. یعنی از پاي ننشینند تا فرمان
نرسد. و آن مقام هیبت باشد که اهل عرصات سیصد سال ایستاده باشند و شیر را زهره سخن نباشد تا حضرت رسالت به اذن الهی
شفاعت نماید و خلق را از میان هیبت به مقام محاسبه آورند و این شفاعت کبري باشد. یا در روزي که برخیزند مردمان از قبور خود
براي امر پروردگار عالمیان و جزا و حساب.
عبد اللّه بن عمر روایت نموده که خدمت پیغمبر اکرم گفتم: سه مسئله دارم، میخواهم سؤال کنم. فرمود بپرس. گفتم: مقام مردمان
نزد پروردگار عالمیان چه مدّت باشد؟ و چقدر مشقّت در این مدت به مؤمنان رسد؟ و میان بهشت و جهنم منزلی باشد یا نه؟ فرمود
کفّار و فجار سیصد سال در آن مقام به پاي بایستند و هیچ ندا به ایشان نرسد و به جهت هول و هیبت قدرت نداشته باشند. اما
مؤمنان دو فریق باشند، گروهی سابقان و گروهی اصحاب یمین، و مقدار ایستادن سابقان همچو امتداد زمانی باشد میان دو نفر با هم
راز گویند بعد از آن به بهشت در آیند، و مدت مقام اصحاب یمین مانند زمانی باشد که روزهدار
ص: 98
گرسنه باشد و منتظر افطار باشد. آنگاه به بهشت روند. و میان بهشت و جهنّم حوضی باشد طول آن یک ماه راه و عرض آن یک
ماه. آب آن سفیدتر از شیر و شیرینتر از عسل و بر کنار، قدحهاي فضّه و قواریر باشد. هر که یک قدح از آن خورد، هرگز تشنه
«1» . نشود و حاجت نیفتد او را به آب در عرصات قیامت
سلیم بن عامر از مقداد بن اسود نقل نموده که من از حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم شنیدم، فرمود: در عرصات آفتاب بر
بالاي سر اهل محشر بدارند به مقدار یک میل یا دو میل (سلیم گوید نمیدانم مراد بمیل مسافت زمین است یا میلی که سرمه در
چشم کشند). پس آفتاب تحلیل رطوبات ایشان کند و به طریق عرق از بدن ایشان بیرون آید و این به قدر اعمال ایشان باشد. یعنی
بعضی باشند که عرق تا پاشنه پاي ایشان رسیده باشد و بعضی مانند لجام به دهن آنها رفته باشد. پس آن حضرت اشاره به دهان
«2» .( مبارك خود و فرمود: (یلجمه لجاما
تتمّه- اعرابی به عبد الملک مروان گفت: تو شنیدهاي آنچه حق تعالی در باره مطفّفین فرموده از توجّه وعید عظیم، پس چیست ظن
«3» ؟ تو به نفس خود که مالهاي مسلمانان را بیکیل [و] وزن میگیري و بیاندیشه و بیمحابا در آن نظر میکنی
صفحه 84 از 252
[سوره المطففین ( 83 ): آیه 7] ... ص : 98
( کَلاَّ إِنَّ کِتابَ الفُجَّارِ لَفِی سِجِّینٍ ( 7
کَلَّا: (ردع است از تطفیف و غفلت از ذکر بعث و حساب) یعنی کم میپیمایند و از روز حساب و جزا غافل میشوند. بعد از آن بر
سبیل استیناف
__________________________________________________
.179 - 1) منهج الصادقین، (چ سوم)، ج 10 ص 180 )
. 2) مجمع البیان (چ 1403 هج.) ج 5 ص 452 )
. 3) منهج الصادقین (چ سوم)، ج 10 ص 180 )
ص: 99
در عقب آن ذکر و عید فجار فرماید: إِنَّ کِتابَ الفُجَّارِ: حقا به درستی که آنچه نوشته میشود از اعمال کافران نابکار، یا به تحقیق
که نوشتن اعمال کفار، لَفِی سِجِّینٍ: هر آینه در سجّین است و آن دیوانی است جامع جمیع اعمال شیاطین و کفره و فجره جنّ و انس
باشد.
[سوره المطففین ( 83 ): آیه 8] ... ص : 99
( وَ ما أَدْراكَ ما سِجِّینٌ ( 8
وَ ما أَدْراكَ ما سِجِّینٌ: و چه دانا ساخت تو را که چیست سجین؟
[سوره المطففین ( 83 ): آیه 9] ... ص : 99
( کِتابٌ مَرْقُومٌ ( 9
کِتابٌ مَرْقُومٌ: کتابی است نوشته شده که حروف آن بیّن و نمایان است.
یا نشانه کرده شده به علامتی که هر که بیند، داند که اصلا در آن خیر نیست.
«1» . براء بن عازب از حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم روایت نموده که سجّین پائین زمین هفتم است
در مجمع از حضرت باقر علیه السّلام [نقل است که فرمود: امّا مؤمنان، پس برداشته شود اعمال و ارواح ایشان به آسمان، پس باز
شود براي ایشان درهاي آن. اما کافر صعود کند عمل و روح او، تا برسد به آسمان. منادي ندا کند پائین آرند او را به سوي سجین،
بنابراین سجّین اسم مکان است نه دیوان «2» . و آن وادي است یا چاهی است به حضر موت با هول و هیبت، آن را برهوت نامند
اعمال.
تتمه- در کتاب کافی- از حضرت کاظم سؤال شد از این آیه فرمود ایشان
__________________________________________________
. 1) مجمع البیان، (چ 1403 هج.) ج 5 ص 453 )
. 2) کفایۀ الموحدین (علمیه اسلامیه- تهران)، ج 4، فصل 9، ص 290 )
ص: 100
«1» . کسانیاند [که فاجر شدند در حق ائمه و تعدّي نمودند بر ایشان
صفحه 85 از 252
[سوره المطففین ( 83 ): آیه 10 ] ... ص : 100
( وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ ( 10
وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ: واي و ویل از شدت عقوبت و عذاب روز قیامت، لِلْمُکَذِّبِینَ: براي تکذیب کنندگان.
[سوره المطففین ( 83 ): آیه 11 ] ... ص : 100
( الَّذِینَ یُکَذِّبُونَ بِیَوْمِ الدِّینِ ( 11
الَّذِینَ یُکَذِّبُونَ: آنان که تکذیب میکنند، بِیَوْمِ الدِّینِ: به روز جزا و باور ندارند آن را.
[سوره المطففین ( 83 ): آیه 12 ] ... ص : 100
( وَ ما یُکَذِّبُ بِهِ إِلاَّ کُلُّ مُعْتَدٍ أَثِیمٍ ( 12
وَ ما یُکَ ذِّبُ بِهِ: و تکذیب نکنند به روز قیامت، إِلَّا کُلُّ مُعْتَدٍ أَثِیمٍ: مگر هر تجاوز کننده از حدود، بسیار بسیار گناهکار و متوغّل در
شهوات که مشغول ساخته او را از ماورا و وادار نموده او را بر انکار قدرت الهی بر اعاده بندگان براي جزا و حساب.
__________________________________________________
1) اصول کافی (چاپ سوم- دار الکتب الاسلامیه)، ج 1 ص 435 ذیل روایت 91 .- در کتاب مناقب (چ علمیه- قم) ج 4 ص 284 )
نیز همین روایت نقل شده است.
ص: 101
[سوره المطففین ( 83 ): آیه 13 ] ... ص : 101
( إِذا تُتْلی عَلَیْهِ آیاتُنا قالَ أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ ( 13
إِذا تُتْلی عَلَیْهِ آیاتُنا: هرگاه خوانده شود بر او آیتهاي کلام ما از معتقدات و محرمات و فرامین، قالَ أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ: گوید از فرط
جهل و اعراض از حق که این افسانههاي پیشینیان است، و هرگاه در جهل و عناد و انکار به این مرتبه رسیده باشد، آیات الهی و
شواهد نقلی به او نفعی نخواهد داشت. چنانچه دلایل عقلی او را فایده و اثري مترتّب ننمود و حال آنکه برهان مبدء و معاد، فطري و
عقل سلیم انکار آن را ننماید و حضرت سیّد سجاد علیه السّلام در کلمات خود فرماید: و العجب کلّ العجب لمن انکر النّشاة
الاخري و هو یري النّشاة الاولی: تعجّب و تمام تعجّب نسبت به کسی است که منکر شود نشأه آخرت را و حال آنکه میبیند نشأه
زیرا ایجاد و اعاده آثار قدرت خداي یگانه است. «1» . اولی را که دنیا باشد
[سوره المطففین ( 83 ): آیه 14 ] ... ص : 101
( کَلاَّ بَلْ رانَ عَلی قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ ( 14
کَلَّا: (ردع است از قول مکذّبان) یعنی نه چنین است که آنها گویند، بَلْ رانَ عَلی قُلُوبِهِمْ: بلکه غلبه کرده و زنگ نهاده بر قلبهاي
ایشان، ما کانُوا یَکْسِبُونَ: آنچه بودند که به جا میآوردند از آثام و معاصی، یعنی قلوب ایشان به سبب غلبه خباثت کفر و معاصی
زنگ گرفته و تاریک گشته و بدین
__________________________________________________
صفحه 86 از 252
1) بحار الانوار، ج 7، باب 3، ص 42 روایت 14 بنقل از محاسن. )
ص: 102
سبب معرفت حق و باطل بر ایشان مخفی شده و راه خیر و نصیحت بر دلهاي آنها بسته شده.
تنبیه- حق تعالی لطیفه ربّانیّه روحانیّه از عالم قدس در این قلب جسمانی قرار داده که تعبیر شود از آن به قلب انسانی و اوست
مدرك عالم عارف و اوست مخاطب و معاتب و مانند آئینه صاف و شفاف باشد. هر زمانی که بنده گناه کند، نقطه سیاهی در قلب
هویدا شود. اگر توبه نماید، بر طرف و الّا متراکم شود گناه، تا آنکه سیاه گردد. زیرا کثرت افعال سبب حصول ملکات است به
حدّي که در ضلالت و نافرمانی منغمر گردد.
عیّاشی به اسناد خود از زراره روایت نموده از حضرت باقر علیه السّلام: ما من عبد مؤمن الّا و فی قلبه نکتۀ بیضاء فإذا اذنب ذنبا خرج
فی تلک النّکتۀ نکتۀ سوداء فاذا تاب ذهب ذلک السّواد و ان تمادي فی الذّنوب زاد ذلک السّواد حتّی یغطّی البیاض فإذا اغطی
البیاض لم یرجع صاحبه الی خیر ابدا. هیچ بنده مؤمن نباشد مگر که در قلب او نقطه سفیدي هست. چون گناه کند نقطه سیاه در
میان آن پیدا شود. چون توبه کند، آن سیاهی زایل گردد و اگر گناه متمادي شود و مداومت نماید، آن سیاهی زیاد شود تا آنکه
تمام آن نقطه سفید را بپوشاند و هرگاه آن سفیدي به کلّی پوشیده گردد، صاحب او هرگز به گرد کار خیر نگردد و دائم در
«1» .( معاصی باشد و بعد از آن فرمود: این است فرمایش الهی: (کَلَّا بَلْ رانَ عَلی قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ
[سوره المطففین ( 83 ): آیه 15 ] ... ص : 102
( کَلاَّ إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ یَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ ( 15
__________________________________________________
1) مجمع البیان، (چ 1403 هج.) ج 5 ص 453 بنقل از عیاشی. (با اندکی اختلاف) )
ص: 103
کَلَّا: (منع است از کسب عصیان) یعنی باید باز ایستند کفره و فجره از کفر و فجوري که بر دلهاي ایشان غالب میشود و به سبب
آن تیره دل میگردند.
إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ: حقا به درستی که ایشان از کرامت و رحمت و مثوبت پروردگار خود، یَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ: در آن روز هر آینه در
اي» : پرده شدگانند. یعنی از آن مهجور و ممنوع شوند و از حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام تفسیر این آیه پرسیدند، فرمود
«1» . پس مراد به محجوبیت، مهجوریت و محرومیت ایشان است از رحمت و ثواب الهی .« محرومون عن ثوابه و کرامته
[سوره المطففین ( 83 ): آیه 16 ] ... ص : 103
( ثُمَّ إِنَّهُمْ لَصالُوا الْجَحِیمِ ( 16
ثُمَّ إِنَّهُمْ لَصالُوا الْجَحِیمِ: پس به درستی که تکذیب کنندگان در آیندگان به جهنم [باشند] و همیشه سوزندگان در آن و معذّبند.
[سوره المطففین ( 83 ): آیه 17 ] ... ص : 103
( ثُمَّ یُقالُ هذَا الَّذِي کُنْتُمْ بِهِ تُکَذِّبُونَ ( 17
ثُمَّ یُقالُ: پس گفته شود، یعنی زبانیه ایشان را گویند از روي توبیخ و سرزنش: هذَا الَّذِي کُنْتُمْ بِهِ تُکَ ذِّبُونَ: این عذاب آن عذابی
است که بودید بدان تکذیب میکردید و باور نداشتید در دنیا.
صفحه 87 از 252
__________________________________________________
[...] . 1) همان مأخذ، ص 454 )
ص: 104
[سوره المطففین ( 83 ): آیه 18 ] ... ص : 104
( کَلاَّ إِنَّ کِتابَ الْأَبْرارِ لَفِی عِلِّیِّینَ ( 18
کَلَّا: (منع است از تکذیب).
نکته- کلّا اوّل را معقب ساخت به وعید فجّار و دوّم را به وعد ابرار تا اشعار باشد به آنکه تطفیف از قسم فجور و ایفاء از نوع برّ
است یعنی حقا إِنَّ کِتابَ الْأَبْرارِ: به درستی که آنچه نوشته میشود از اعمال نیکوکاران یا نوشتن اعمال ایشان، لَفِی عِلِّیِّینَ: هر آینه
در علّیّین است، و آن دیوان خیر که مدوّن شده در آن آنچه ملائکه و صلحاي ثقلین به جا آورده.
[سوره المطففین ( 83 ): آیه 19 ] ... ص : 104
( وَ ما أَدْراكَ ما عِلِّیُّونَ ( 19
وَ ما أَدْراكَ: و چه چیز دانا ساخت تو را که بدانی، ما عِلِّیُّونَ: چه چیز است علّیّون.
[سوره المطففین ( 83 ): آیه 20 ] ... ص : 104
( کِتابٌ مَرْقُومٌ ( 20
کِتابٌ مَرْقُومٌ: کتابی است مسطور که مبیّن و روشن است حروف کتابت آن. یا موسوم است به علامتی که هر که مشاهده کند، داند
که در آن همه خیر است.
[سوره المطففین ( 83 ): آیه 21 ] ... ص : 104
( یَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ ( 21
یَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ: حاضر شوند بدان کتاب ملائکه که مقرّب درگاه
ص: 105
کبریااند و حفظ آن کنند و آن را به درجه بلند و مرتبه ارجمند رسانند. یا گواهی دهند بر آنچه در آن است در روز قیامت. اصحّ و
اظهر آنکه کتاب مرقوم، تفسیر کتاب الابرار است. یعنی نامه اعمال ابرار در جائی است که آن را علّیّین گویند و تو چه دانی علّیّین
چه چیز است؟ یعنی جائی است بلند قدر و با مکانت و رفعت و نامهاي است نوشته یا نشانه کرده شده که هر که آنرا بخواند یا ببیند،
داند که اصحاب آن نیکوکارانند.
و براء بن عازب از «1» . ابن عبّاس گفته: علّیّون لوحی است از زبرجد سبز معلّق در زیر عرش که اعمال ابرار در آن مکتوب است
و نیز از آن حضرت مروي «2» حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم روایت نموده که علّیّون در آسمان هفتم در زیر عرش است
است که ملائکه حفظه چون عمل بنده را بردارند و به استقلال تمام آن را به آسمان برند، در جائی که اراده الهی باشد برسانند،
وحی آید: به درستی که شما نگهبان بودید بر اعمال بنده من و من نگهبان بودم بر آنچه در دل او و عمل خود را به اخلاص به جا
آورده، در علّیّین جاي دهید که من او را آمرزیدم. و چون عمل بنده دیگر بردارند و تزکیه آن کنند و آن را به عالم بالا برند، وحی
صفحه 88 از 252
رسد که شما حافظان اعمال بودید و من نگهبان سرایر دل او بودم و عمل را به اخلاص به جاي نیاورده، آن را به ریا و سمعه و غیر
«3» . آمیخته، آن را به سجین برید
بعد از آن در وصف ابرار فرماید:
[سوره المطففین ( 83 ): آیه 22 ] ... ص : 105
( إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِی نَعِیمٍ ( 22
__________________________________________________
. 1) مجمع البیان (چ 1403 هج) ج 5 ص 455 )
. 2) مجمع البیان (چ 1403 هج) ج 5 ص 455 )
. 3) منهج الصادقین (چ سوم)، ج 10 ، ص 185 و مضمون قسمت آخر حدیث در اصول کافی (چ سوم)، ج 2، ص 294 ، روایت 7 )
ص: 106
إِنَّ الْأَبْرارَ: به درستی که نیکوکاران به اعمال حسنه طاعات و عبادات، لَفِی نَعِیمٍ: هر آینه در بهشت پرنعمت هستند.
[سوره المطففین ( 83 ): آیه 23 ] ... ص : 106
( عَلَی الْأَرائِکِ یَنْظُرُونَ ( 23
عَلَی الْأَرائِکِ: بر تختهاي مرصّع و حجلههاي مزیّن، یَنْظُرُونَ: نگاه میکنند و نظر نمایند به چیزهائی که در آن شادمان و فرحناك
باشند، از مناظره بهشت و انواع کرامت و رحمت یا از عرش یا از انبیا و اوصیا. یا نظر میکنند به کفار که در جهنم به انواع عذاب
گرفتارند.
[سوره المطففین ( 83 ): آیه 24 ] ... ص : 106
( تَعْرِفُ فِی وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِیمِ ( 24
تَعْرِفُ فِی وُجُوهِهِمْ: بشناسی اي نگرنده در رويهاي ایشان، نَضْ رَةَ النَّعِیمِ: تازگی نعمتهاي بهشت. یعنی بهجت تنعم و طراوت
لذّات و نضارت آنها بر روي ابرار خلق فرماید که هیچ واصفی وصف نتواند کرد و به یک کلمه جامعه وصف فرموده.
[سوره المطففین ( 83 ): آیه 25 ] ... ص : 106
( یُسْقَوْنَ مِنْ رَحِیقٍ مَخْتُومٍ ( 25
یُسْقَوْنَ مِنْ رَحِیقٍ: آشامیده شوند، یعنی بدیشان آشامند از شراب خالص بیغش که سفید و خوشبو باشد، مَخْتُومٍ: مهر کرده شده
اوانی آن که اکواب (تنگهاي بیدسته) و اباریق (تنگهاي با دسته) است.
ص: 107
[سوره المطففین ( 83 ): آیه 26 ] ... ص : 107
( خِتامُهُ مِسْکٌ وَ فِی ذلِکَ فَلْیَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ ( 26
خِتامُهُ مِسْکٌ: مهر او به جاي گل، مشک است و مهر به جهت آن کنند که توهّم اهل بهشت نشود که دست کسی بدان رسیده و
صفحه 89 از 252
موجب نفرت آنان شود.
پس ابرار خود مهر آن را بردارند یا ختم آشامیدن آن بر مشک باشد تا شارب بعد از آشامیدن بوي مشک از دهن و لب او آید.
و مروي است .«1» از ابو دردا روایت است که مسک شراب سفید باشد، مانند نقره، و اهل بهشت ختم شرب به آشامیدن آن کنند
که اگر مردي از اهل دنیا انگشت خود را در آن داخل و بیرون آورد، هیچ ذي روحی نباشد.
.«2» در دنیا مگر آنکه طیب آن به مشام او رسد و همه دنیا به آن معطّر گردد
وَ فِی ذلِکَ: و در این شراب یا نعیم بهشتی، فَلْیَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ: باید رغبت کنند رغبت کنندگان، یعنی عملی بجاي آرند که سبب
هر که در :« من صام للّه فی یوم صائف سقاه اللّه علی الظّمأ من الرّحیق المختوم » : استحقاق شراب آن گردند. چنانچه در حدیث است
و در وصایاي حضرت نبوي به .«3» روزهاي تابستان روزه دارد، حق سبحانه رفع تشنگی او کند به آب دادن از شراب رحیق مختوم
علوي علیهما السّلام فرماید: یا علی هر که ترك مسکر کند بجهت رضاي خدا و امتثال امر او، حق تعالی او را از رحیق مختوم
.«4» سیراب فرماید
__________________________________________________
. 1) مجمع البیان، (چ 1403 هج) ج 5، ص 456 )
. 2) مجمع البیان، (چ 1403 هج) ج 5، ص 456 )
. 3) مجمع البیان، (چ 1403 هج) ج 5، ص 456 )
. 4) همان مدرك ص 456 و به روایت حضرت صادق علیه السّلام در تفسیر قمی (چ نجف) ج 2 ص 411 )
ص: 108
[سوره المطففین ( 83 ): آیه 27 ] ... ص : 108
( وَ مِزاجُهُ مِنْ تَسْنِیمٍ ( 27
وَ مِزاجُهُ مِنْ تَسْنِیمٍ: و آمیختگی رحیق از چشمه تسنیم است.
و آن اشرف اشر به بهشت است. .«1» در تبیان از ابن عبّاس مروي است که تسنیم، اسم آبی است که از زیر عرش به بهشت میریزد
فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ » : و ابن مهران از ابن عباس پرسید: تسنیم چیست؟ گفت: آن چیزي است که حق تعالی فرموده
.«2» هیچ نفسی نمیداند آنچه پنهان داشته شده براي بهشتیان از چیزي که چشم را روشن سازد « أَعْیُنٍ
[سوره المطففین ( 83 ): آیه 28 ] ... ص : 108
( عَیْناً یَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ ( 28
پس تفسیر تسنیم فرماید:
عَیْناً یَشْرَبُ بِهَا: در حالتی که تسنیم چشمهاي است که میآشامند به آن، الْمُقَرَّبُونَ: مقرّبان درگاه سبحانی.
بیان- صاحب انوار از ابن عبّاس و ابن مسعود نقل نموده که چون مقرّبان مشغول به ما سوا نشدهاند، یعنی محبّت حق را به محبّت
.«3» غیره نیامیختهاند، شراب ایشان خالص محض باشد و آنها که محبّت آنها آمیخته باشد، شراب ایشان ممزوج باشد
[سوره المطففین ( 83 ): آیه 29 ] ... ص : 108
( إِنَّ الَّذِینَ أَجْرَمُوا کانُوا مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا یَضْحَکُونَ ( 29
صفحه 90 از 252
__________________________________________________
. 1) تفسیر التبیان، چ نجف ج 10 ص 303 )
. 2) مجمع البیان، (چ 1403 ) ص 456 )
3) همان مدرك. )
ص: 109
إِنَّ الَّذِینَ أَجْرَمُوا: به درستی که آنان که مشرك شدند و اجرام صحف اعمال را به جرایم شرك و عصیان سیاه کردند، کانُوا مِنَ
الَّذِینَ آمَنُوا: هستند از آنان که ایمان آوردهاند، یَضْحَکُونَ: میخندند.
[سوره المطففین ( 83 ): آیه 30 ] ... ص : 109
( وَ إِذا مَرُّوا بِهِمْ یَتَغامَزُونَ ( 30
وَ إِذا مَرُّوا بِهِمْ
: و چون بگذرند به آن مؤمنان، یَتَغامَزُونَ
: غمز میکنند به چشمهاي خود، یعنی چشمک میزنند و اشاره کنند به جهت استهزاء.
[سوره المطففین ( 83 ): آیه 31 ] ... ص : 109
( وَ إِذَا انْقَلَبُوا إِلی أَهْلِهِمُ انْقَلَبُوا فَکِهِینَ ( 31
وَ إِذَا انْقَلَبُوا إِلی أَهْلِهِمُ: و چون باز میگردند به سوي کسان خود، انْقَلَبُوا فَکِهِینَ: باز میگردند در حالتی که شادمان و متلذّذانند از
آنچه کردهاند.
زمخشري در کشّاف و ابو القاسم حسکانی در شواهد التنزیل و ابو سعید بلخی به طریق مختلف روایت نموده از ابن عبّاس که مراد
.«1» حضرت علی بن أبی طالب علیه السّلام است « الَّذِینَ آمَنُوا » منافقین قریش و مراد « إِنَّ الَّذِینَ أَجْرَمُوا »
مقاتل در تفسیر خود نقل نموده که روزي حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام با جماعتی از اصحاب خدمت حضرت پیغمبر میرفتند.
اتفاقا در راه به جماعت
__________________________________________________
1) تفسیر کشّاف چ مصر جلد 4 ص 197 نشان میدهد که این قسمت را حذف کردهاند، شواهد التنزیل، (چ بیروت)، ج 2 ص )
. 328 شماره 1085
ص: 110
منافقان و مستهزئان رسیدند و دریافتند که حضرت با اصحاب خود متوجه آستانه حضرت نبویّه است. آغاز خنده و استهزاء کردند،
از روي سفاهت زبان به کلمات ناپسندیده گشودند. چون شاه ولایت به مجلس منوّر حضرت وارد شد، حضرت نبوي این آیه را بر
.«1» شاه اولیاء خواند و آن سرور را خوشحال و خرم گردانید، و رفعت قدر سلطان ولایت را نزد خداي تعالی منکشف ساخت
[سوره المطففین ( 83 ): آیه 32 ] ... ص : 110
( وَ إِذا رَأَوْهُمْ قالُوا إِنَّ هؤُلاءِ لَضالُّونَ ( 32
وَ إِذا رَأَوْهُمْ: و چون بینند کافران و منافقان مؤمنان را، قالُوا إِنَّ هؤُلاءِ:
صفحه 91 از 252
گویند به یکدیگر: به درستی که این گروه که تابع پیغمبرند، لَضالُّونَ: هر آینه گمراهانند.
[سوره المطففین ( 83 ): آیه 33 ] ... ص : 110
( وَ ما أُرْسِلُوا عَلَیْهِمْ حافِظِینَ ( 33
وَ ما أُرْسِلُوا: و حال آنکه فرستاده نشدهاند اهل کفر و نفاق، عَلَیْهِمْ حافِظِینَ: بر مؤمنان نگهبانان، تا گواهی دهند بر ضلالت و هدایت
ایشان. این تهکم و توبیخ است بر ایشان. نزد بعضی این نیز از قول کفّار است. یعنی کفّار از روي انکار میگفتند که اتباع پیغمبر
گمراهند و فرستاده نشدهاند بر ایشان، در حالتی که نگهبانان ایشان باشند و ایشان را از شرك باز دارند و به دین دیگري دعوت
کنند. چون کفّار با مؤمنان به این طریق سلوك نموده و پیوسته استهزاء به
__________________________________________________
. 328 مضمون روایت را به چند نقل آورده و نیز کشاف چ مصر، ج 4 ص 197 - 1) شواهد التنزیل (چ بیروت) ج 2 ص 329 )
ص: 111
ایشان نموده و بر آنها خندیدند
[سوره المطففین ( 83 ): آیه 34 ] ... ص : 111
( فَالْیَوْمَ الَّذِینَ آمَنُوا مِنَ الْکُفَّارِ یَضْحَکُونَ ( 34
فَالْیَوْمَ: پس امروز که روز قیامت است، الَّذِینَ آمَنُوا: آنان که ایمان آوردهاند به خدا و پیغمبر و قیامت، مِنَ الْکُفَّارِ یَضْحَکُونَ: از حال
کفار میخندند.
[سوره المطففین ( 83 ): آیه 35 ] ... ص : 111
( عَلَی الْأَرائِکِ یَنْظُرُونَ ( 35
عَلَی الْأَرائِکِ: در حالتی که بر تختها و حجلههاي آراسته به جواهر، یَنْظُرُونَ: مینگرند به آنها در جهنّم که به انواع عذاب و عقاب
معذّبند و در سلاسل و اغلال مقیّد.
مراد آنکه مؤمنان در روضه جنان نظر در خواري و ذلت کفار و منافقان کنند، بعد از آنکه عزّت و شوکت آنها را در دنیا دیده
باشند، انواع عذاب ایشان را ببینند، در حالتی که بر تختهاي بهشت به کمال رفاهیّت و خرسندي مانند پادشاهان نشسته باشند، بر
ایشان بخندند.
در اخبار وارد شده که دري از بهشت بگشایند و جهنمیان را گویند به بهشت درآیید. ایشان به تعجیل تمام به طرف بهشت روان
شوند چون بدان در رسند، خزنه فی الحال در را بروي ایشان بهبندند و ایشان مغموم برگردند به جهنّم و چند بار با آنها این نوع
و «1» معامله کنند و مؤمنان از این حال خندان شوند
__________________________________________________
. 1) تفسیر مجمع البیان (چ 1403 ) ج 5 ص 457 و منهج الصادقین (چ سوم) ج 10 ص 189 )
ص: 112
گویند:
صفحه 92 از 252
[سوره المطففین ( 83 ): آیه 36 ] ... ص : 112
( هَلْ ثُوِّبَ الْکُفَّارُ ما کانُوا یَفْعَلُونَ ( 36
هَلْ ثُوِّبَ الْکُفَّارُ: آیا جزا داده شدند کافران، ما کانُوا یَفْعَلُونَ: آن عملها را که بودند در دنیا که میکردند از سخریه و استهزاء؟
بیان- استفهام بر سبیل تقریر است. یعنی البته ایشان جزا داده شوند به مثل آنچه با مؤمنان از استهزاء و خنده در دنیا مینمودند و به
جهت آن به عذاب نیران و عقاب جاودان گرفتار شدند. و ممکن است که ملائکه آن را به مؤمنان گویند و ایشان را تنبیه کنند به
اینکه کفار به جزاي کفر و استهزاء رسیدند تا سرور ایشان بیشتر شود.
نکته- استعمال لفظ ثواب در مقام عقوبت، با آنکه در عرف مختص است به نعمت و رحمت و کرامت، به جهت آن است که در
اصل لغت به معنی جزائی است که راجع شود به عامل، به سبب عمل او. پس استعمال او در این مقام به اصل لغت باشد. یا به جهت
آنکه در مقابل آن چیزي است که با مؤمنان به جاي آرند.
ص: 113
ص : 113 ... «( الانشقاق ) » سوره هشتاد و چهارم
اشاره
سورة الانشقاق- این سوره مبارکه مکّی است.
«1» . عدد آیات- بیست و سه [آیت است نزد بصري و شامی و بیست و پنج نزد باقیان
عدد آیات- بیست و سه عدد کلمات- یکصد و هفت.
عدد حروف- چهار صد و سی.
ثواب تلاوت آن- در سوره انفطار ذکر شد.
چون ختم سوره مذکوره به ذکر احوال قیامت فرمود، افتتاح این سوره نمود به مثل آن و آن را متّصل ساخت به اول، مانند اتّصال
نظیر به نظیر.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
[سوره الانشقاق ( 84 ): آیه 1] ... ص : 113
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
( إِذَا السَّماءُ انْشَقَّتْ ( 1
إِذَا السَّماءُ انْشَ قَّتْ: آنگاه که آسمان شکافته شود و ملائکه آن به زمین نازل شوند. و از حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام مروي
است: آسمان شکافته
__________________________________________________
[...] . 1) منهج الصادقین، ج 10 ، ص 190 )
ص: 114
.«1» شود از کهکشان
صفحه 93 از 252
[سوره الانشقاق ( 84 ): آیه 2] ... ص : 114
( وَ أَذِنَتْ لِرَبِّها وَ حُقَّتْ ( 2
وَ أَذِنَتْ لِرَبِّها: و بشنود و فرمانبرد مر پروردگار خود را. یعنی منقاد شود مر تأثیر قدرت او سبحانه را مانند انقیاد مطیع، امري را که از
جانب مطاع به او وارد گردد. مراد آن است که آسمان در انشقاق مسخّر فرمان او باشد و از آن امتناع ننماید وَ حُقَّتْ: و حقیق و
سزاوار گردانیده شده است آسمان به استماع و انقیاد امر حق تعالی. چه او سبحانه خالق است پس فی الحقیقۀ مطیع و منقاد امر او
باشد.
[سوره الانشقاق ( 84 ): آیه 3] ... ص : 114
( وَ إِذَا الْأَرْضُ مُدَّتْ ( 3
وَ إِذَا الْأَرْضُ مُدَّتْ: و آنگاه که زمین کشیده شود به این وجه که کوهها و جمیع بلنديها را از میان بردارند و آن را پهن باز کشند
که هیچ موضعی از آن پست و بلند نماند که اگر تخم مرغی در مشرق زمین بنهند در مغرب آن را توان دید و به عکس و همه
مواضع آن مستوي شود یا فراخی و گشادگی آن زیاده گردد.
[سوره الانشقاق ( 84 ): آیه 4] ... ص : 114
( وَ أَلْقَتْ ما فِیها وَ تَخَلَّتْ ( 4
وَ أَلْقَتْ ما فِیها: و بیرون افکند آنچه در درون اوست از گنجها و اموات، وَ تَخَلَّتْ: و تکلّف کند در آن. و خالی شدن یعنی هر جدّ و
جهدي که در این
__________________________________________________
. 1) تفسیر الصافی (چ سعید مشهد)، ج 5، ص 304 )
ص: 115
باب او را ممکن باشد به جاي آورد تا هیچ چیز در باطن او نماند.
[سوره الانشقاق ( 84 ): آیه 5] ... ص : 115
( وَ أَذِنَتْ لِرَبِّها وَ حُقَّتْ ( 5
وَ أَذِنَتْ لِرَبِّها: و فرمان برد زمین مر حکم پروردگار خود را، در بیرون افکندن و خالی شدن از همه وَ حُقَّتْ: و سزاوار گردانیده شده
است حکم ربّانی را. زیرا مخلوق و آفریده اوست و عنان اختیار در قبضه اقتدار او باشد.
در خبر است از حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم که چون نشانههاي قیامت ظاهر شود، زمین آنچه در وي باشد، بیرون
اندازد از پارههاي جگر خود، یعنی سنگهاي طلا و نقره. ظالم گوید: به جهت این از من ظلم و قتل صادر شده، دزد گوید: به
.«1» سبب این دست مرا قطع کردند، پس همه فانی شدیم و اینها را گذاشتیم
سهل بن ساعدي از حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم روایت نموده که مردم محشور شوند در روي زمین بیضائی که خالی
.«2» از پست و بلند باشد
[سوره الانشقاق ( 84 ): آیه 6] ... ص : 115
صفحه 94 از 252
( یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلی رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقِیهِ ( 6
یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ: اي آدمی! مراد جنس و خطاب راجع به همه کس از اولاد آدم که مکلفند، إِنَّکَ کادِحٌ: به درستی که تو کار
کنندهاي به رنج و سعی تمام، إِلی رَبِّکَ کَدْحاً: تا برسی به محضر پروردگار خود، کار کردنی به جدّ
__________________________________________________
. 1) تفسیر ابو الفتوح، (چ اسلامیه)، ج 12 ص 32 )
2) همان مدرك (چ اسلامیه)، ج 7، ص 41 . (با اختلاف). )
ص: 116
و جهد بسیار که اثر آن در نفس تو ظاهر گردد، فَمُلاقِیهِ: پس ملاقات کنندهاي به جزاي کردار خود نزد آفریدگار. یعنی البتّه به
پاداش آن رسی و از آن چارهاي نداري. یا ملاقات کننده به حکم خدا در جائی که به غیر از حکم او حکم دیگر نباشد. حاصل
آنکه اي آدمیان: شما در عمل خیر و شرّ مشقّت بسیار کشیدهاید تا به جزاي آن میرسید. نزد جمعی از مفسرین معنی آنکه: اي
آدمی رنج و زحمت سخت به تو خواهد آمد، از مرگ و اهوال و شدایدي که بعد از آن است و البته به تو وارد خواهد شد و تو را
از آن هیچ مفري نخواهد بود.
[سوره الانشقاق ( 84 ): آیه 7] ... ص : 116
( فَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمِینِهِ ( 7
پس بیان جزا را فرماید:
فَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ: پس آن که داده شود، کِتابَهُ بِیَمِینِهِ: نامه اعمال او به دست راست او،
[سوره الانشقاق ( 84 ): آیه 8] ... ص : 116
( فَسَوْفَ یُحاسَبُ حِساباً یَسِیراً ( 8
فَسَوْفَ یُحاسَبُ: پس زود باشد که حساب کرده شود، حِساباً یَسِیراً:
حسابی آسان که اصلا در آن مناقشه و مضایقه نباشد، و اعتراض نکنند به آنچه او را بد آید و از آن مشقّت یابد. همچنان که
حساب اصحاب شمال با مناقشه و اعتراض باشد.
در معانی الاخبار- ابن بابویه (رحمه اللّه) از حضرت باقر علیه السّلام روایت نموده که فرمود رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم:
کلّ محاسب معذّب فقال له قائل یا رسول اللّه فأین قول اللّه عزّ و جلّ: فسوف یحاسب حسابا یسیرا؟ »
یعنی هر که را حساب کنند، عذاب گردیده .« قال: ذاك العرض یعنی الصّفح
ص: 117
شود. پس عرض کرد کسی: یا رسول اللّه، پس کجاست فرمایش خدا که؟
.«1» فرمود: آن ثواب به حسنات و گذشت از سیئات است ؟« پس حساب نماید حساب آسان »
[سوره الانشقاق ( 84 ): آیه 9] ... ص : 117
( وَ یَنْقَلِبُ إِلی أَهْلِهِ مَسْرُوراً ( 9
صفحه 95 از 252
وَ یَنْقَلِبُ إِلی أَهْلِهِ: و باز گردد آنکه حساب او آسان باشد به سوي کسان خود از اهل ایمان یا به زنان خود از حور العین، مَسْرُوراً:
در حالتی که شادمان و خوشحال باشد به سبب آنچه نائل شده از خیرات و کرامات و رفعت درجات.
ثلث من کنّ فیه حاسبۀ اللّه حسابا یسیرا و ادخله الجنّۀ: تعطی » : در منهج- از حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم مروي است
فرمود: سه خصلت است در هر که باشد، حق تعالی او را حساب آسان فرماید .« من حرمک و تصل من قطعک و تعفو عمّن ظلمک
و داخل بهشت فرماید، او را. گفتند: کدام است یا رسول اللّه؟ فرمود: 1- عطا کنی کسی را که تو را محروم کرده باشد. 2- صله و
.«2» پیوند کنی کسی را که از تو بریده باشد. 3- عفو کنی و در گذري از کسی که به تو ظلم نموده باشد
[سوره الانشقاق ( 84 ): آیه 10 ] ... ص : 117
( وَ أَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ وَراءَ ظَهْرِهِ ( 10
وَ أَمَّا مَنْ أُوتِیَ: و اما کسی که داده شود، کِتابَهُ وَراءَ ظَهْرِهِ:
__________________________________________________
1) معانی الاخبار، (چ حیدري 1379 هج)، ص 262 . و بحار الانوار ج 7 ص 263 روایت 17 همراه با بیان و توضیح علامه مجلسی )
در مورد حدیث.
2) منهج الصادقین (چ سوم)، ج 10 ، ص 192 . (با اندکی اختلاف) )
ص: 118
نامه اعمال او از پس پشت او بدست چپ او. و آن، چنان است که دست راست او بر گردن او بندند و دست چپ او را از پشت او
بیرون آورند و از آن طرف نامه به دست چپ او دهند و گویند بخوان نامه خود را. گوید: چگونه من از پس پشت بخوانم؟ پس
گردن او را بر گردانند تا نامه خود را ببیند تاریک و سیاه، عاجز و متحیر شود و نتواند که آن را بخواند.
در کفایۀ الموحدین- این آیه به حسب تصویر دو احتمال دارد: یکی آنکه دستهاي ایشان را در پشت سر آنها غل میکنند، آن
وقت نامه عمل ایشان را از پشت سر به دست ایشان دهند، و دیگر آنکه دست چپ ایشان از میان سینه آنها بیرون میبرند، آنگاه
نامه عملشان از پشت سر به آنها دهند و در آن کتاب مرقوم است: ویل- که چاهی است در جهنّم- از براي مکذّبین روز جزا است
.«1»
در بحار- از حضرت صادق علیه السّلام روایت نموده: چون روز قیامت شود نامه عمل را بدیشان دهند و گویند: بخوان کتاب خود
را پس متذکر میشود بنده آنچه را که به جا آورده است در دنیا، و آنچه بر آن نوشته گویا همان ساعت آن را به جا آورده باشد
.«2»
بیان- دادن نامه اعمال به دست راست علامتی است مر مؤمنان و ملائکه را که صاحب آن از اهل بهشت است و لطف باشد مر
خلقان را در خبر دادن از آن، و کنایه است از قبول طاعت او، و دادن به وجه دیگر امارتی است صاحب آن را که از اهل آتش
است و علامت مناقشه در حساب و سوء مآب باشد.
__________________________________________________
. 1) کفایۀ الموحدین، انتشارات علمیه اسلامیه، ج 4 ص 290 فصل 9 )
. 2) بحار الانوار ج 7، باب 16 ص 315 ، روایت 10 و شبیه آن در روایت 9 )
ص: 119
صفحه 96 از 252
[سوره الانشقاق ( 84 ): آیه 11 ] ... ص : 119
( فَسَوْفَ یَدْعُوا ثُبُوراً ( 11
کلمه طلب هلاکت است). ) « وا ثبورا » : فَسَوْفَ یَدْعُوا: پس زود باشد که بخواند، یعنی تمنّا کند، ثُبُوراً، هلاکت را. یا گوید
[سوره الانشقاق ( 84 ): آیه 12 ] ... ص : 119
( وَ یَصْلی سَعِیراً ( 12
وَ یَصْلی سَعِیراً: و در آید به آتش افروخته که همیشه ملازم آن باشد. آنگاه بیان موجب عذاب فرماید:
[سوره الانشقاق ( 84 ): آیه 13 ] ... ص : 119
( إِنَّهُ کانَ فِی أَهْلِهِ مَسْرُوراً ( 13
إِنَّهُ کانَ فِی أَهْلِهِ: به درستی که آن کس بوده در دنیا در میان کسان خود، مَسْرُوراً: شادمان و نازان، به مال فانی و جاه ناپایدار، و به
جهت فرط غرور او به آن فارغ بود از این روز، یا مسرور بود به معاصی و کفر.
[سوره الانشقاق ( 84 ): آیه 14 ] ... ص : 119
( إِنَّهُ ظَنَّ أَنْ لَنْ یَحُورَ ( 14
إِنَّهُ ظَنَّ: به درستی که او گمان برده بود، أَنْ لَنْ یَحُورَ: اینکه هرگز باز نگردد به خدا، یعنی او را بعث و حشر نباشد.
ابن عبّاس گوید: معنی (یحور) را ندانستم، تا آنکه از اعرابی شنیدم که
ص: 120
.«1» « حوري اي ارجعی » : دخترك خود را گفت
[سوره الانشقاق ( 84 ): آیه 15 ] ... ص : 120
( بَلی إِنَّ رَبَّهُ کانَ بِهِ بَصِیراً ( 15
بَلی إِنَّ رَبَّهُ: آري او را بازگشت خواهد بود، به درستی که پروردگار او، کانَ بِهِ بَصِ یراً: هست به او و اعمال او بینا پس او را فرو
نخواهد گذاشت و او را به محشر خواهند آورد و جزا و سزا به او خواهند رسانید.
[سوره الانشقاق ( 84 ): آیه 16 ] ... ص : 120
( فَلا أُقْسِمُ بِالشَّفَقِ ( 16
فَلا أُقْسِمُ بِالشَّفَقِ: پس سوگند میخورم به سرخی که بعد از آفتاب در مغرب در افق پیدا میشود، یا به بیاضی که در عقب حمره
بماند. و ذهاب این سرخی و غایب شدن آن علامت وقت فضیلت عشاء است. و تسمیه آن به اسم شفق، به جهت رقّت آن است.
[سوره الانشقاق ( 84 ): آیه 17 ] ... ص : 120
( وَ اللَّیْلِ وَ ما وَسَقَ ( 17
صفحه 97 از 252
وَ اللَّیْلِ وَ ما وَسَقَ: و سوگند به شب و آنچه جمع کند و فراهم آورد و بپوشد. یعنی به هر چه تاریکی شب آن را جمع کند و فرو
پوشد، بعد از آنکه در روز منتشر بوده باشد، از انواع جنبندهها چه در شب هر چیزي که هست به مأواي خود رجوع میکنند.
__________________________________________________
. 1) تفسیر ابو الفتوح رازي، (چ اسلامیه)، ج 12 ، ص 34 )
ص: 121
[سوره الانشقاق ( 84 ): آیه 18 ] ... ص : 121
( وَ الْقَمَرِ إِذَا اتَّسَقَ ( 18
وَ الْقَمَرِ إِذَا اتَّسَقَ: و سوگند به ماه آنگاه که مجتمع و مستوي شود و تمام و کامل گردد. و این وقتی است که به مرتبه بدریّت رسد
در شب چهاردهم.
[سوره الانشقاق ( 84 ): آیه 19 ] ... ص : 121
( لَتَرْکَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ ( 19
لَتَرْکَبُنَّ: (جواب قسم) هر آینه بر نشینید و مرتکب شوید، یعنی اقدام کنید و ملاقات نمائید، طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ: حالی از پس حالی، که
مطابق یکدیگر باشد در شدّت و هول.
تفسیر (الف)- مراد مرگ است و اهوال قیامت و مواقف و مواطن هائله آن که یکی بعد از دیگري دیده شود.
تفسیر (ب)- [مراد تحویل بنی آدم است در دنیا از حالی به حالی، یعنی از نطفه به علقه و از آن به مضغه و عظم و لحم و خلق دیگر
که ولوج روح است، و جنین و ولید و رضیع و فطیم و یافع و ناشیء و مترعرع و حزوّر و مراهق و محتلم و بالغ و امرد و طار و باقل و
مسیطر و مطرخم و مختط و صمّل و ملتحی و مستوي و مصعد و مجتمع و شباب جامع همه این صفاتست، و ملهوز و کهل و اشمط و
.«1» [ شیخ و اشیب و حوقل و صفتان و همّ و هرم و میت پس انسان از نطفه تا حین موت طبیعی سی و هفت حال پیدا میکند
تفسیر (ج): آنکه شما در هر بیست سال در امري جدّ و جهد مینمائید که پیش از این حال نداشته بودید. مثلا سن کهولت و سن
شباب متوجه امري هستید که پیش از این بر آن نبودید.
تفسیر (د): هر که از شما بر صلاح و تقوي است، آن صلاح داعی اوست بر
__________________________________________________
1) این پاراگراف بدلیل اشکالات چاپی در اصل کتاب، عینا از منهج الصادقین ج 10 ؟؟؟، ص 194 نقل گردید. )
ص: 122
صلاحی که فوق از آن باشد در رتبه، و هر که بر فساد و عصیان است، آن فساد و عصیان باعث او باشد بر فساد و عصیان زیادتر از
آن. زیرا هر شیئی علّت امري است که مشاکل آن باشد.
و مراد از این آن .« لترکبنّ سنن من کانّ قبلکم من الأولین و الآخرین » : علیه السّلام مروي است «1» تفسیر (ه)- از حضرت صادق
است که در میان شما واقع میشود آنچه در میان قرون ماضیه بود و بر شما جاري میشود آنچه بر آنها جاري شد. پس میان شما و
ایشان تطابق و توافق است، مانند تطابق پر تیر با پر دیگر از آن که محاذي اوست.
تفسیر (و)- مراد احوال وارده انسانی است: رجا بعد از شدّت، و شدّت بعد از رجا، و فقر بعد از غنی، و غنی بعد از فقر، صحت بعد
از سقم، و سقم بعد از صحّت.
صفحه 98 از 252
تتمّه- به قرائت عاصم: لترکبنّ (بفتح با) خطاب به حضرت، یعنی اي پیغمبر، رکوب نما بر طبقات آسمان یعنی در شب معراج، طبقی
بعد از طبقی ترقّی نماي، تا آنکه از سدرة المنتهی درگذري. و یا درجه بعد از درجه و مرتبه بعد از مرتبه، در قرب مکانتی و منزلتی
در نزد حضرت عزّت. ابن عباس و ابن مسعود نیز چنین قرائت نمودهاند.
[سوره الانشقاق ( 84 ): آیه 20 ] ... ص : 122
( فَما لَهُمْ لا یُؤْمِنُونَ ( 20
بعد از آن بر سبیل تقریع و انکار فرماید:
فَما لَهُمْ لا یُؤْمِنُونَ: پس چیست این کفّار را که با وجود شواهد و آیات بیّنه ایمان نمیآورند به خدا و قیامت، و به حضرت رسالت و
قرآن، تصدیق نمینمایند، با وجود ظهور دلایل و وضوح حجج و براهین؟ یا مورد تعجّب است
__________________________________________________
. 1) مجمع البیان ( 1403 هج) ج 5 ص 462 )
ص: 123
که با وجود دلایل ایمان نمیآورند.
[سوره الانشقاق ( 84 ): آیه 21 ] ... ص : 123
( وَ إِذا قُرِئَ عَلَیْهِمُ الْقُرْآنُ لا یَسْجُدُونَ ( 21
وَ إِذا قُرِئَ عَلَیْهِمُ الْقُرْآنُ: و چون خوانده شد بر ایشان قرآن، لا یَسْجُدُونَ:
فروتنی نمیکنند و منقاد نشوند، یا نماز نمیگزارند، یا سجده نمیکنند نزد تلاوت آن. به اتّفاق علماي امامیه این سجده مستحب
است.
را قرائت و سجده نمود و همه مؤمنان سجده کردند. کفّار قریش بالاي «1» ( مروي است که حضرت رسالت آیه (وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ
وقتی قرآن تلاوت شود بر «2» ، سر ایشان ایستاده بودند دست بر دست میزدند و استهزاء میکردند. حق تعالی این آیه نازل فرمود
آنها، سجده نمیکنند.
[سوره الانشقاق ( 84 ): آیه 22 ] ... ص : 123
( بَلِ الَّذِینَ کَفَرُوا یُکَذِّبُونَ ( 22
بَلِ الَّذِینَ کَفَرُوا: بلکه آنان که کافر شدند، یُکَ ذِّبُونَ تکذیب میکنند قرآن را و تدبّر نمینمایند در آیات آن، و ایمان نمیآورند به
جهت عناد و انکار، و اتّباع رؤساي خود کنند در تکذیب و انکار.
__________________________________________________
. 1) سوره علق، آیه 19 )
. 2) منهج الصادقین (چ سوم اسلامیه)، ج 10 ص 196 )
ص: 124
[سوره الانشقاق ( 84 ): آیه 23 ] ... ص : 124
صفحه 99 از 252
( وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما یُوعُونَ ( 23
وَ اللَّهُ أَعْلَمُ: و خدا داناتر است، بِما یُوعُونَ: به آنچه نگاه میدارند در وعاي دل خود از کفر و به آنچه میپوشند از کینه و عداوت
مؤمنان. یا به آنچه جمع میکنند در صحف اعمال خود از اعمال سیّئه و ذخیره مینهند براي خود از انواع عقوبات اخرویه.
ادخال چیزي است در وعاء که ظرف باشد، و قلوب اوعیه آن چیزي است که در او حاصل میشود از علم و جهل. و « ایعاء » - بیان
:« هذه القلوب اوعیۀ فخیرها اوعاها » : در کلام حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام به کمیل فرماید
.«1» این قلوب به منزله ظروفاند براي نگهداري و برداشتن، پس بهترین آنها نگهدارندهترند براي علم و معارف و حقایق
[سوره الانشقاق ( 84 ): آیه 24 ] ... ص : 124
( فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِیمٍ ( 24
فَبَشِّرْهُمْ: پس بشارت بده کفار و معاندین را، بِعَذابٍ أَلِیمٍ: به عذاب دردناك که تمام شراشر بدن آنها را بدرد آورد.
نکته- ورود بشارت در مقام انذار براي سرزنش و توبیخ و استهزاء است.
[سوره الانشقاق ( 84 ): آیه 25 ] ... ص : 124
( إِلاَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ ( 25
__________________________________________________
. 1) تحف العقول (چ حیدري 1376 هج) ص 169 )
ص: 125
إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا: مگر آنان که ایمان آورند به خدا و پیغمبر و قیامت، وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ: و به جا آورند کارهاي شایسته از عبادات و
طاعات و خیرات و مبرّات که رضاي الهی باشد، لَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ: مر ایشان راست اجر و مزدي، منت نگذاشته. یعنی بدون منت
یا غیر منقطع و ناقص نشونده، یعنی اجر دائم و ثابت.
تنبیه- آیه شریفه دالّ است بر آنکه عمل شایسته مثبت و محقّق ایمان است، و ایمان بدون عمل صالح ناقص خواهد بود. بلکه ایمان
به تمامه عمل است.
چنانچه در کتاب کافی- از حضرت صادق علیه السّلام در ذیل حدیثی، راوي گوید: قلت: الا تخبرنی عن الایمان، اقوّل هو و عمل
ام قول بلا عمل؟ فقال:
الایمان عمل کلّه و القول بعض ذلک العمل بفرض من اللّه ... یعنی: گفتم آیا خبر نمیدهی مرا از ایمان که آیا گفتار است آن با
عمل، یا گفتار بدون عمل؟
.«1» پس فرمود: ایمان عمل باشد به تمامه، و گفتار بعض آن عمل است به وجوب از جانب حق تعالی
__________________________________________________
[...] . 1) اصول کافی (چ سوم 1388 )، ج 2- کتاب الایمان- ص 34 ذیل روایت 1 )
ص: